۶ روش برای ناراحتی کم‌تر از اطرافیان

برای همهٔ ما پیش‌آمده که از کسی ناراحت شویم. می‌خواهد دوست و فامیل باشد یا همسایه و همکار. حتی از بعضی‌ها در همان دیدار اول ناراحت می‌شویم.

دلیلش چیست؟ آیا تعامل با دیگری پیوسته با ناراحتی همراه است؟

ناراحتی از دیگران، گاهی اجتناب‌ناپذیر است. اما ناراحت ماندن یا ناراحت کردن، انتخابی است. ممکن است رفتار یا برخورد کسی باعث ناراحتی ما شود، اما گاهی می‌توان از چند روش زیر برای جلوگیری یا کاهش ناراحتی و فهمیدن دلیل آن استفاده کرد.

۱. احترام به انتخاب یکدیگر

فکر می‌کنیم پیشنهادمان برای دیگران مناسب است اما زمانی که متوجه می‌شویم انتخاب دیگری را جایگزین کرده‌اند، ناراحت می‌شویم. این رفتار را بی‌احترامی به خود تلقی می‌کنیم و به خود حق می‌دهیم تا ناراحت شویم. فراموش می‌کنیم که دلیل آن شخصی نیست و ممکن است جنبه‌های دیگر تصمیم او برای ما آشکار نباشد و در واقعیت ممکن است به پیشنهاد ما هم درروند تصمیم‌گیری توجه شده باشد.

به این اساس احترام گذاشتن به معنای قبول کردن تمام پیشنهادها نیست، و خلاف آن بی‌احترامی محسوب نمی‌شود.

بدانیم که هرکس در شرایطی ممکن است چندین حالت را بررسی و یکی را انتخاب کند و آن گزینه کاملاً برعکس آن چیزی باشد که به او پیشنهاد داده‌ایم. از تصمیم او، برداشت شخصی نکنیم.

۲. نگاه از پشت چشمان دیگری

زاویهٔ دید و نگاه دو نفر در کنار هم متفاوت است.

مدتی پیش آزمایشی را با مو ژان در خیابان استقلال استانبول انجام دادم. دلیلش ازآنجا آغاز شد که متوجه شدم زمانی که هرکداممان چیزی در خیابان می‌بینیم و از دیگری می‌پرسیم که آیا او هم دیده است، جواب منفی است. بیشتر مواقع هیچ‌کدام متوجه آن مورد بخصوص نشده بودیم.

به همین دلیل چند باری در این خیابان پررفت‌وآمد که میانگین ۲ میلیون نفر روزانه از آن عبور می‌کنند، چیزهایی که در لحظه به دیدمان می‌آمد را باهم به اشتراک گذاشتیم.

نتیجه‌اش جالب بود. دید ما اصلاً اشتراکی نداشت! من در بیشتر مواقع، افراد، رنگ و رویدادهای نزدیک را می‌دیدم و مو ژان به دور توجه می‌کرد. ازاین‌رو متوجه شدیم که هیچ‌کدامان حواس‌پرت یا بی‌توجه به جزء یا کل رویدادهای اطراف نیست، بلکه نگاهش به چیزهایی است که توجهش را جلب می‌کند.

این داستان را تعریف کردم که بر تفاوت زاویهٔ دید، تأکید کنم.

گاهی فکر می‌کنیم افراد به احساس، دیدگاه یا منافع ما بی‌تفاوت‌اند و مدام باعث ناراحتی‌مان می‌شوند. بارها چشم‌پوشی می‌کنیم به دلیل آنکه فکر می‌کنیم، مسئله بدیهی است و نیاز به گفتن ندارد، اما درنهایت صبرمان تمام می‌شود و مجبور به انتخاب برای ادامهٔ رابطه یا قطع آن می‌شویم.

این مشکل می‌تواند به‌سادگی و با اشتراک گذاشتن دیدگاهمان و واضح نمودن اهمیت موضوع برای خودمان، حل شود. کافی است آن‌جور که می‌اندیشیم با آن‌جور که رفتار می‌کنیم هماهنگ باشد و شرایطی را برای بیان دیدگاهمان فراهم کنیم.

۳. بی توقعی

توقع می‌تواند ارتباط‌های ساده و خودمانی را پیچیده و غیر صمیمی کند. توقع می‌تواند از دوست و فامیل محبوب دیروز، دیو و دشمن درست کند. توقع می‌تواند رابطه را برای سال‌ها قطع کند، طوری که هیچ‌کدام از طرفین متوجه نشوند یا به یاد نیاورند که دقیقاً سرچشمهٔ قطع ارتباط آنها از کجا بوده است.

می‌توان در روابط بی توقع بود.

نوشتهٔ مرتبط: آیا توقع «به‌جا» هم داریم؟

۴. نمایان کردن خواسته‌ها

برعکس توقع، خواسته‌ها مثبت و سازنده‌اند. اگر هر بار در قرار با دوستت به کافهٔ محبوب او می‌روی درصورتی‌که خواستهٔ تو نیست، بهتر است سکوت نکنی و آن را مطرح کنی.

فکر نکن که مهم نیست و می‌توانی خواسته‌ات را کنار بگذاری. استمرار در توجه به خواسته‌های دیگران، ممکن است راهی برای گرفتاری در طعمهٔ توقع باشد و در ناخودآگاهت انتظار داشته باشی او هم در مقابل برایت کاری انجام دهد.

بهتراست ای نبار به خودت اجازه دهی خواسته‌ات را مطرح کنی.

۵. توجه به منافع جمع

یکی از رایج‌ترین دلیل ناراحتی از افراد، توجه آگاهانه یا ناآگاهانه به خواسته‌های شخصی‌شان است که آن را آشکارا و پنهان مطرح می‌کنند و این امر بی‌توجهی به جمع تلقی می‌شود.

بااینکه برای سلامت روح و جسم می‌بایست اولویت‌های شخصی در نظر گرفته شود، این بدان معنی نیست که به نیازهای جمعی، خواسته یا ناخواسته بی‌توجه باشیم. در بیشتر مواقع هم‌زمان با توجه به خواسته‌های شخصی، می‌توان اشتراکی میان آنها با خواستهٔ جمعی پیدا کرد.

چند پیشنهاد

  • در برنامه‌های جمعی مانند سفرهای گروهی، لازم نیست به دلیل نیت فعالیت گروهی، همه باهم آن را انجام دهند. در این مواقع بهتر است تقسیم شوید تا ترکیبتان به هم بخورد.
  • خواسته‌ات را واضح مطرح کن.
  • اگر در پیدا کردن اشتراک میان خواسته‌های افراد مهارت داری، این وظیفه را به عهده بگیر و شنیده‌هایت را در جمع نتیجه‌گیری کن.

۶. اعتراض به‌موقع

بعضی وقت‌ها شرایط اعتراض را اشتباه متوجه می‌شویم. آنجا که حقمان نیست و باید عذرخواهی کنیم، سینه سپر می‌کنیم و شاخ‌وشانه می‌کشیم ولی آنجایی که باید محکم حقمان را طلب کنیم، سرخود را پایین می‌اندازیم و می‌گذریم.

زمانی که وارد خیابان ورودممنوع شده‌ایم و باید از راننده ماشین روبرو عذرخواهی کنیم، یا به او بی‌توجهی می‌کنیم، طوری که اصلاً او را ندیده‌ایم یا با بی‌احترامی جواب اعتراضش را پس می‌فرستیم.

اما به رانندهٔ تاکسی که کرایهٔ مسیر را گران‌تر حساب می‌کند و ترش‌رویی می‌کند، از روی گذشت و بزرگواری رفتار می‌کنیم.

بهتر است در پایان روز، به رفتار خود بیندیشیم و ببینیم چند عذرخواهی طلب داریم یا بدهکاریم.

آخرین باری که از کسی ناراحت شدی را به یاد بیاور. دلیل اصلی ناراحتی‌ات چه بود؟

نتیجهٔ آراء

Loading ... Loading ...

دورهٔ تغییر خویش - نسخه‌ٔ تابستان - صورتی

از این نوشته لذت بردی؟ به اشتراک بگذار

One Response

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *