در یک جلسهٔ تخیل، پیرمردی را دیدم که در باغ بزرگی در حال قدم زدن بود. دستهایش را در پشت گره کرده بود و میان دو ردیف درخت در حرکت بود. به تکتک درختان توجه میکرد و برای تعدادی از آنها میایستاد و خیره میشد.
رفتار او جالب بود و گویی با درختان دوستی قدیمی داشت. تکتکشان را می شناخت و با آنها گذر عمر کرده بود. پیرمرد تنها نبود و همراهش سگی بود. یک سگ طلایی رنگ و بازیگوش. با پیرمرد حرکت میکرد ولی مستقیم حرکت نمیکرد. مدام به اینطرف و آنطرف سرک میکشید و دوباره به پیرمرد بازمیگشت.
این باغ ته نداشت. آنقدر وسیع بود که فقط میتوان درختان انبوهش را دید. باغ عدن سمبلی است از زندگی است. نمادی از استقامت و سکون و قسمتی از حرکت و جنب و جوش است. پیرمرد باغ نمادی از شادآبی، همراهی و بازیگوشی است.
مسیر قدم زدن در باغ به کمال منتهی میشود و در این راه مهارتهایی نیاز است. ازاینرو باغ عدن به دو قسمت معنای زندگی و مهارتهای زندگی تقسیمشده تا هم دور نگاهی به مسیر داشته باشیم و هم از نیازهای حال غافل نشویم.
پاییز ۱۳۹۶