استاد کیست؟ (به همراه ۷ روش حرفه‌ای شدن در کاری)

توضیح: سعی من در این نوشته ارج نهادن به مقام استادی است. این به معنی فراموش کردن زحمات معلم‌های عزیز و دلسوز نیست. چه‌بسا بسیار از آموزگارهای خود آموخته‌ام و ارزش تلاش‌های آنها من‌جمله مادر عزیزم را می‌دانم.

بسیار دیده‌ام که افراد پس از دوران مدرسه، هر فردی را که از او چیزی می‌آموزند، استاد خطاب می‌کنند. فرقی نمی‌کند که «استاد» (Master) در چه جایگاهی باشد و تعامل در آموزش چگونه.

اما به نظر من تفاوت عمیقی بین استاد و معلم وجود دارد و باوجوداین که ما در زبان خود واژه‌های مختلفی برای شخصی که آموزش‌وپرورش می‌دهد، داریم، بازهم تنها به یک واژۀ استاد اکتفا می‌کنیم. واژه‌هایی مانند آموزگار، اتابک، استاد، دبیر، مدرس، مربی، هادی.

در زبان انگلیسی تنوع لغات برای آموزگار کمی بیشتر است. tutor, preceptor, mentor, coach, professor, lecturer, pointer, educator, instructor, teacher همگی دارای معانی مشابه با موارد استفاده متفاوت‌اند. ولی در هیچ کجا واژۀ Master به‌عنوان معلم استفاده نمی‌شود و استفادۀ آن در جایگاه ویژه‌ای قرار دارد.

حتی زمانی (غالباً در دانشگاه) که ما مدرس یا معلم‌های خود را استاد خطاب می‌کنیم، از ترجمۀ نادقیق واژۀ Professor در انگلیسی استفاده می‌کنیم. ازآنجاکه دانشگاه هم سیستمی وارداتی است، مانند بسیاری از چیزهای دیگر فرهنگ استفاده از آن دقیق منتقل نشده است.

استفاده نکردن از واژۀ استاد (Master) در زبان انگلیسی به‌جای معلم یا مدرس، می‌تواند دلیلی برای احترام و ارزش شخص استاد باشد. استادی نتیجۀ پشتکار و تمرین مداوم جسم و روح است. جسم برای یادگیری فَن و روح برای درک عمیق آن. و به این دلیل است که هرکسی استاد نمی‌شود.

استفاده نکردن از واژه‌های متناسب با شرایط یا ابراز نکردن دقیق احساسات شخصی، پیچیدگی‌هایی در مراوده‌های روزمره ایجاد می‌کند که به‌واسطه آن  منظور دقیق سخنگو را نمی‌توان فهمید. پیش‌تر در مورداستفاده واژه‌های هماهنگ بااحساس نوشته‌ام.

نوشتۀ هویت و ارزش واژه‌ها را بخوانید.

آموزگار در جایگاه استاد

یادگیری و کسب دانش این روزها با روش‌های مختلفی امکان پذیر است. روش معمول، ادامۀ درس در مدرسه و دانشگاه است. همچنین شرکت در دوره‌های آزاد، کارگاه‌های فشرده، مدرس خصوصی، آموزشگاه‌های اینترنتی و یادگیری از دانش افراد از طریق نوشته، ویدیو و پادکست و بسیاری دیگر، همگی روش‌های مختلف کسب دانش می‌باشند.

پس مانند قدیم تنها راه یادگیری دانش، روش معلمی و شاگردی نیست. ولی تنها راه کسب مهارت و درک علم، فن و حرفه از طریق استاد است که جایگزینی ندارد.

  • نمی‌توان خوشنویسی فارسی را بدون درک آن و از طریق اینترنت آموخت.
  • نمی‌توان ساختن ساز  را نزد معلم آموخت بدون آنکه از روح ساز بی‌خبر بود.
  • نمی‌توان شعر گفت بی‌آنکه حس کلمات را درک کرد.

این مثال‌ها به همراه نمونه‌های دیگر، نیاز به یادگیری دانش و درک عمیق دارد و کسب دانش بدون روح آن، همانا جسمِ بی‌جانی باشد که رُخ می‌نُماید اما حس ندارد.

اگر دانش بروزی در فزودی

ز نادان تنگ روزی‌تر نبودی
– سعدی

می‌گویند هر شخص برای یادگرفتن هر فنی با گذراندن ۱۰٬۰۰۰ ساعت به درجۀ حرفه‌ای می‌رسد. اما زمان یادگیری روح حرفه را نمی‌دانم. به گمانم ممکن است خیلی از اهالی فن تا آخر عمر استادی را فرانگیرند.

آن‌قدر هم کارم جذاب نمی‌بود اگر مردم می‌دانستند که چقدر برای استادی آن سخت کارکردم.
– میکل‌آنژ

استاد کیست؟

استاد معلم بالغی است که علاوه بر شناخت خود به حرفه‌اش تسلط دارد و نسبت به نگهداری و انتقال آن احساس مسئولیت می‌کند.

علاوه بر آن:

  • استاد روح آموزه را منتقل می‌کند، بلکه معلم فقط حرفه را.
  • یادگیری نزد استاد همراه با کسب آگاهی است.
  • استاد ناامنی‌های خود را به شاگرد منتقل نمی‌کند و با ایشان در رقابت نیست.
  • شاگرد نزد استاد قضاوت نمی‌شود و همواره در جایگاه برابر با ایشان قرار دارد.
  • آموزه‌های استاد به‌گونه‌ای ایست که پتانسیل‌های شاگرد را شکوفا می‌کند و نه آنکه آن را محدود کند.

استاد ویژگی‌های دیگری هم دارد، ولی مهم‌ترین آن انسان بودن و آموزگار زندگی بودن است. به شکلی که در کنار حرفه، شما درس زندگی نیز می‌آموزید.

چطور در مسیر حرفه‌ای قدم بگذاریم

عموماً می‌توان درهرکاری حرفه ای شد، ولی مقام استادی جایگاه خاص و روش خاصی دارد که نسبت به فرد متغیر است. در ادامه پیشنهادهایی مطرح‌شده که به شما کمک می‌کند تا در مسیر حرفه‌ای شدن در کاری قدم بگذارید.

۱. بهترین استادی، استاد شدن دربارۀ شناخت خود است.

شناخت دیگران هوش است؛ اما شناخت خود خرد واقعی است. تسلط بر دیگران قدرت است؛ اما تسلط بر خود توانایی مسلم است.
‍‍- لائوتسه

۲. نزد استادش بروید. یادگیری از استاد، کار آسانی نیست. نه آنکه پیچیده باشد، بلکه دشوار است و نیاز به ممارست دارد. ازآن که اطمینان داشته باشید آن کار را ادامه خواهید داد. در ابتدا کار با نفس (ego) است. ممکن است فکر کنید که در کاری مهارت یا استعداد دارید اما استاد شرایط را تا جایی برایتان سخت می‌کند که هرروز به خود بگویید که آیا واقعاً می‌خواهم ادامه دهم؟ در آن صورت است که ادامه خواهید داد.

۳. عاشق شوید. مطمئن باشید درراه‌ی قدم می‌گذارید که به آن عشق دارید. طولی نمی‌کشد که از راه بدر شوید، اگر عاشق آن نباشید.

۴. از شکست یاد بگیرید. از امتحان کردن نهراسید و فرصت اشتباه کردن را به خود بدهید.

این‌طور تصور کنید که دو نوع شکست وجود دارد. اولی زمانی است که برای ایدۀ خود اصلاً تلاش نکنید چون می‌ترسید، یا منتظر زمان مناسب هستید. از این نوع شکست هیچ‌وقت نمی‌توان یاد گرفت، و این ترس حتماٌ شمارا نابود خواهد کرد. نوع دوم مدل جسورانه و پرمخاطره است. اگر در این روش شکست بخورید، ضربه‌ای که به اعتبار شما می‌خورد بسیار سنگین‌تر از آن چیزی است که فرامی‌گیرید. شکست‌های متوالی روحیۀ شمارا قوی می‌کند و وضوحی برای درک انجام صحیح کارها را نمایان می‌کند.
– رابرت گرین

۵. برای یادگیری مبتدی شوید. زمانی می‌توان راحت‌تر آموخت که مبتدی بود و احساس خبره بودن نداشت. اگر هم چیزی می‌دانید، سعی کنید طوری وانمود کنید که گویی اول راه هستید. «ازنو یادگیری» را امتحان کنید.

۶. تمرکز داشته باشید. این روزها حواس‌پرتی به‌مراتب ساده‌تر شده است. درگذشته وسایل و شرایط این‌چنین برای حواس‌پرتی موجود نبوده و تمرکز داشتن راحت‌تربوده است. برای کارهای مهمتان، زمان، تمرکز و توجه بگذارید و از اینترنت، موبایل و آلودگی‌های صوتی و تصویری دور شوید. تأثیرگذارترین افراد در تاریخ، برای تمرکز خود اهمیت ویژه‌ای قائل می‌شدند.

۷. صبور باشید.

کسی که استاد صبر باشد، استاد همه‌چیز است.
– جورج ساوایل

موسیقی پیش‌زمینه حین نوشتن: Hiatus – Ghost Notes

کوچینگ با آیدین - ۱

از این نوشته لذت بردی؟ به اشتراک بگذار

9 Responses

    1. پرسش دربارهٔ جایگاه استاد است. به‌نظرم همه می‌توانند در هر کاری که به آن علاقه و استعداد دارند، حرفه‌ای شوند ولی لزوماً استاد نمی‌شوند.

      عموماً می‌توان درهرکاری حرفه ای شد، ولی مقام استادی جایگاه خاص و روش خاصی دارد که نسبت به فرد متغیر است.

  1. سوالی که برای من پیش اومده اینه که شما به چه دلیل برای معادل واژه master واژه استاد رو در نظر گرفتین؟ در کاربرد امروزه واژه استاد، این لغت با دانشجو و دانشگاه گره خورده، به همین دلیل هم هست که واژه professor معادل اون استفاده میشه ـ با تعاریفی که شما اینجا از لغت master ارائه کردین به نظر میاد واژه “مرشد” بتونه معادل مناسبتری باشه ـ شاید انتخاب این واژه توسط مترجم اثر “مرشد و مارگاریتا ” (the master and margarita ) هم بتونه صحه بذاره بر این انتخاب ـ

    1. به نظرم «مرشد» هم می‌تواند معادلی برای واژهٔ master باشد اما منظور من را بیان نمی‌کند. ممکن است در حال حاضر واژه (لقب) مناسبی هم نتوان برای استاد (دانشگاه) یافت ولی ما نیز در فرهنگمان اساتیدی داریم، که لزوماً یادگیری از آنها در رابطهٔ مرشد-شاگردی نمی‌گنجد.
      در قسمتی با شما هم‌نظر هستم. آنجا که این واژه با دانشجو و دانشگاه گره‌خورده، ولی توجه من به استفادهٔ نامسئولانه از این واژه است. آنکه هرکس و در هر جایگاهی را «استاد» خطاب کنیم.
      از دیدگاه و توجهتان سپاسگزارم.

  2. علت مطرح کردن این مورد هم اینه که به نظر میاد دانشجویانی تصمیم گرفتن از این دست نوشته و تعریف به عنوان معیار ارزیابی اساتید دانشگاهی استفاده کنند، که با توجه به توضیحات خودتون در متن، منظور و هدف این متن نبوده

    1. بله. به‌هیچ‌وجه منظورم معیاری برای ارزش‌گذاری شخص یا مکانی که از آن و در آن می‌آموزیم، نیست. بلکه دقت به استفاده از واژه‌های متناسب بامنظور و مفهوم است.

  3. البته دیر زمانی است که ما در زبان محاوره و ادبیاتمان بسیاری از چیزها و واژه ها را با هم مخلوط نامناسب کرده ایم و از آن معانی مورد نظر خود را می طلبیم ! از آنجمله است واژه های آموزگار و معلم و دبیر و استاد که سلسله مراتب آموزش دهندگان از دوره ابتدایی تا دانشگاه ما هستند ، اما در گذشته و بدرستی معلم و آموزگار آموزش دهندگان عام بودند که از یک علم ، دانش و یا هنر اطلاع کافی داشتند و میتوانستند در یک مجموعه آنها را به دانش آموزان یا هنرآموزان انتقال دهند ولی الزاماً یک پزشک ، یک خطاط ، یک شیمیدان و یک ورزشکار نبودند ولی یک مینیاتوریست قهار یا جراح حاذق جهاز هاضمه و یک قهرمان المپیک اساتیدی هستند که توانایی آموزش توانائیهایشان را هم دارند پس فرق بین معلم و استاد گستره علم و دانش و مهارت و توانائیهای این دو فرد است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *