این نوشته بخشی از مجموعه آموزشهایی دربارهٔ «علم و هنر راهبری» است.
در بیشتر مواقع فکر میکنیم کسی که با مشکلی روبروست، نیاز به درست شدن دارد و چیزی در او کار نمیکند و پاسخش در دستان دیگری است.
یکی از تفاوتهای بارز راهبری با دیگر حرفههای رشد شخصی در اینجاست. در این روش باور کلی بر آن است که راهجو (مراجعهکننده) راهحل مشکلاتش را نزد خود دارد.
این باور کمک میکند که جایگاه طرفین (راهنما و راهجو) مشخص شود. بهجای اینکه او را بیمار و نیازمند درمان نگاه کنیم، او را همکار میبینیم و تنها مسئول برای ایجاد تغییر سازنده.
نگاه راهنما از دیدگاه اریکسون فراتر از این است و بر ۵ اصل استوار است.
۱. راهجو کامل است
راهجو در هر شرایطی کامل است. حتی زمانی که مشکلی دارد و خود را در بهترین وضعیت نمیبیند. او در این شرایط همانطور است که باید باشد. نه چیزی کم دارد و نه زیاد.
ازاینرو چیزی نیاز به ترمیم ندارد ولی بنا بر درخواست خود میتواند شرایطش را بهبود دهد.
۲. راهجو تمام منابع لازم را در اختیار دارد
در این اصل باور بر این است که راهجو تمام منابع لازم برای تغییر را در اختیار دارد و چیزی نیست که نداند. همهچیز در اختیار اوست ولی ممکن است روش دسترسی به اطلاعات، توانایی و مهارتهای شخصی خود را نداند. این وظیفهٔ راهنما است که او را برای یافتن این منابع راهنمایی کند.
ازاینرو میداند که چه چیز او را خوشحال، راضی و آرام میکند و برایش میتواند راهحل پیدا کند. همچنین میتواند برای رشد شخصی خود متعهد شود و مسیر انتخابی را ادامه دهد.
۳. هر رفتاری با نیت مثبت است
هر رفتار او با نیت مثبت انجام میشود، حتی آنهایی که ممکن است منفی به نظر بیاید. مثل سیگار کشیدن، ماندن در روابط مخرب یا شغلی که برایش بامعنی نیست.
بااینکه میداند هرکدام از این رفتارها برایش سازنده نیست، برای برونرفت از آن تلاش میکند. مهمتر آنکه دلیل شکلگیری هرکدام از رفتارها منفی نبوده است و قصدی برای تخریب خود نداشته است.
۴. بهترین گزینهٔ ممکن را انتخاب میکند
تنها اوست که میداند چه چیز برایش لازم و کدامیک غیرضروریاند. او سعی میکند از میان گزینههای ممکن و بر اساس نیاز شخصی، بهترین گزینه را انتخاب کند.
ازاینرو او تنها کسی است که میداند چه گزینهای تمام منافعش را پوشش میدهد و کدامیک بهتر است.
۵. تغییر نهتنها ممکن است، بلکه اجتنابناپذیر است
رسیدن به هر جایگاهی شدنی است. تغییر هر رفتاری انجامپذیر است. ساخت عادت جدید ممکن است.
راهنما میداند که تغییر برای هیچکسی غیرممکن نیست و درواقع اجتنابناپذیر است. او میداند که هر تغییری برای هرکسی شدنی است و تنها، راه رسیدنش برای هر فرد متفاوت است.
ازاینرو برای تغییر نکردن باید مقاومت کرد، چون هرلحظه شامل تغییر است.
مثالی هست که میگوید، نمیتوانی در یک رودخانه دو بار پا بگذاری.
منبع: Atkinson, Dr. M. (2001). The Art and Science of Coaching, Erickson College.
2 Responses
به نظر من روش خیلی خوبیه، چون راهنما و راهجو در یک جایگاه انسانی قرار دارند وفرد کمک گیرنده احساس بیمار بودن نمیکنه.
برخلاف روانکاوی که انسان رو در جایگاه بیمار قرار میده و روانکاو در جایگاه قدرت قرار داره وبه فرد به اصطلاح «بیمار» میگه که باید چی کار کنه یا مشکلش چیه و راه حلش چیه.
دقیقاً نکتهای است که باید گفته میشد.
ممنون.