امروز ساعت ۶:۴۵ صبح با درد خفیفی از خواب بیدار شدم. ساعت و نوع درد ندای حملهای رو میداد. با آرامش از جام بلندشدم و روی تخت نشستم و پتو رو دور خودم پیچیدم.
امروز دوهفته از شروع پنجمین دوره سردردهای خوشهای من میگذره و عموماً در چهار دوره قبل هر سه سال یک بار شروع میشد و تقریباً بعد از دوهفته هم تموم میشد. تفاوتهایی در زمانبندی، نوع و شدت درد در این دوره بود ولی مهمترین تفاوت این بود که تصمیم گرفتم نه قرصی بخورم و نه درمانگاه برم و حسی از درون من را برای مقابله و درک بیشتر درد هدایت میکرد. از این رو فکرکردم که شاید تجربیات این دوره برای کسانی با همین شرایط بتونه مفید باشه.
طبق تحقیقات شروع و پایان هر حمله (خوشهای) بین ۴۵ تا ۹۰ دقیقه طول میکشه که در تجربه من معمولا ۹۰ دقیقهاست و تفاوت زیادی بین دارو خوردن و نخوردن نداره. فقط زمانی که دارو (به شکل قرص، سرم یا آمپول) استفاده میکردم، انتظار بهبود سریع هم بر افزایش درد تأثیر داشت. در این بین حالات مختلفی هستند که در این پروسه ۹۰ دقیقهای یکسانند. این پروسه شامل:
- شروع درد خفیف در شقیقه (برای من در سمت چپ)
- حرکت درد در پشت چشم سمت چپ
- التهاب شریان از روی شقیقه تا پشت گردن
- شروع نبض داخل شریان
- حالت تهوع، عرق سرد و کوچک شدن چشم (چپ)
- تیرکشیدنهای ممتد در پشت چشم، شقیقه و گاهاً بالای آرواره
- آبریزش بینی و چشم (چپ)
- آرامشدن درد و قطع آبریزش
- و سرانجام پایان حمله و درد موضعی در محل درد
همانطور که میدانید نوع و تحمل درد برای هرکسی متفاوت و نسبی ارزیابی میشود و معیار مشخصی نیست. ولی از دردهایی که تا به حال من تجربه کردم که شامل شکستگی دست و پا، جراحی لوزه، کمردرد، دنداندرد، سردرد سینوسی و چند مورد دیگر، قطعاً سردرد خوشهای نمره ۱۰/۱۰ را دربین دردها کسب میکند. [البته من تابهحال معده درد را تجربه نکردم ولی بسیاری از دوستان، این نوع را بسیار تعریف میکنند!]
از اینجا به بعد درمورد کارهایی توضیح میدهم که در کنترل و درمان سردرد به من کمک کردند:
- توجه کامل به درد و هماهنگی با آن
درد را بخشی از بدن بدانید و آن را پذیرا باشید. گاهی اوقات آنقدر این هماهنگی نزدیک میشود که ریتم درد مانند ریتم موسیقی میشود و تحمل آن بهمراتب کمتر میشود. - نشستن به جای دراز کشیدن طوری که سر رو به بالا باشد
علمی نمیتوانم این مورد رو توضیح بدم، ولی فکر میکنم از آنجایی که این نوع سردرد از التهاب شریان شدت میگیرد، هم راستاشدن سر با بدن، جریان فشارخون را آسان و سریعتر میکند، لذا درد افزایش پیدا میکند. - نفس کشیدن منظم
البته گاهی صدای دم و بازدم هم درد را تشدید میکند که در این مواقع میتوان آرامتر نفس کشید. ولی مهم است که جریان دم و بازدم را بهصورت ذهنی هدایت کنید. دم را به سمت سر و نقطه درد هدایت و بازدم را به سمت انگشتان دست هدایت کنید. در این روش درد را به نقطههای خروج بدن هدایت میکنید. - تمرکز بر نقطه یا نقاط درد
و دنبالکردن ذهنی با تغییر موقیت آن. ممکن است به علت فشار درد برای مدتی تمرکز از نقطه درد به شدت آن کشیده شود که این باعث افزایش حس درد است. پیشنهاد من این است که درد را بهصورت نقطهای در ذهن خود تصور کنید و مانند یک نقطه در حرکت آن را با ذهن دنبال کنید.
این مرحله شاید دردناکترین مرحله باشد و تمرکز نقش بسیار کلیدی دارد. امروز صبح که بهذهنم رسید این تجربه را با بقیه به اشتراک بگذارم و سعی میکردم که مراحل را بهخوبی به یادبسپارم چون نوشتن یا صحبتکردن در آن زمان برایم مقدور نیست، باعث میشد مدتی تمرکز از روی درد به نوشتهها تغییر جهت دهد و همین امر درد را تشدید میکرد که لازم بود به سرعت توجه را مجدداً روی درد متمرکز کنم.
در ادامه علاقهمندم که اگر کسی مایل بود از این تجربه بیشتر بداند یا تجربه خودش را من و بقیه به اشتراک بگذارد، لطفاً در قسمت دیدگاه نظر دهید.
11 Responses
سلام مطلبتون جالب بود . من هم حدود بیش از بیست سال است سردرد خوشه ای دارم . دوست داشتید می تونیم تجربه هامون رو با هم صحبت کنیم.
خوشبختانه امسال سال چهارم است که سردرد سراغم نیومده. شاید به نوع نگاه من به این نوع از سردرد یا کلاً بیماری است. بهنظرم در پس هر بیماری پیغامی نهفته است که پس از فهمیدن و یادگیری آن، کمکم بدن ما رو ترک میکنه.
سردرد من هم آنقدر منظم بود (هر سه سال یکبار برای دو هفته) که نمیتوانستم به راحتی آن را یک بیماری نادر ببینم.
از این رو برای مدتی به دلایل آن فکرکردم. یکی از مشخصههایی که برام واضح بود، سمت آن در سرم بود. سمت چپ سر (بخش منطق)، در این دوره بسیار درد میکرد. متوجه شدم که میان منطق و احساس من پیچیدگی وجود داره.
ممنون از پیغامت.
سلام من ۶ ماه هستن که این سردرد رو دارم اولا که تشخیص ندادن ممکنه یک هفته اروم باشم اما بعد باز برگرده زندگی برام کابوس شده حالم واقعا بده هنوز داروی هم بهم ندادن تازه نامه برای دکتر قلب دادن که اگر اون تایید کرد دارو بهم بدن خیلی بده خیلی
سلام هستی.
میتونم درک کنم شرایط رو. روند سردرد من متفاوت و کمی هم عجیب بود. هر سهسال برای دو هفته. این روند برای ۵ دوره طول کشید و الان فکر میکنم چهار ساله که برنگشته. ولی میتونم بگم که در اون دو هفته، دردی رو تجربه میکردم که تابهحال چنین دردی نداشتم.
سلام.
من دوازده سال هست که سردرد دارم درین مدت به من گفتند میگرن دارم اما هر چه خودم بیشتر می خونم بیشتر به این نتیجه می رسم که به سردرد خوشه ای بیشتر شبیه تا میگرن.چون درد اغلب اوقات بالای چشم راستم می گیره و گاهی تا سه روز در اطراف چشمم هست.دردش شکل عجببی داره انگار با یه مته یه نقطه رو سوراخ میکنن و از اون نقطه درد مثل دایره در حول همون نقطه می چرخه و گاهی هم مثل یه نخ یا یه سری امواج بالای ابروم کشیده میشه.
از شدت درد فقط میتونم گریه کنم و مشکلم اینه که هنوزم اطمینان ندارم دردم خوشه ای باشه.
توصیفت از سردرد خیلی شبیه به چیزی بود که من داشتم. برای من درد بیشتر در ناحیهٔ چشم راستم بود که مدام اشک میومد.
الان عکسی از سردرد خوشهای دیدم که کامل درد من رو توصیف میکرد.
https://www.mayoclinic.org/diseases-conditions/cluster-headache/symptoms-causes/syc-20352080
امیدوارم زودتر بهبود پیدا کنی
سلام ممنون ازینکه زمان گذاشتید
من هم سردرد خوشه ای دارم ،۶ ماه پیش به شدت عصبانی شدم و ازون روز به بعد رأس ساعت ۲:۲۰ زمانیکه بچم از مدرسه میاد شروع میشه و هر روزم ژلوفن خوردم تا زندگیم بگذره
لطفاً اگر باز هم اطلاعات دارید در اختیار بگذارید تا شاید نجات پیدا کنم، ممنون
سلام.
برای من هم چنین بود. هرشب حدودای ۱ شب، سردردم شروع میشد و تا حدودای صبح ادامه داشت. جالبی ماجرا این است که انگار ساعت بدن هم بسیار دقیق در این مورد کار میکنه.
حتی جالبتر و البته دردناکتر که من این تجربه را هر سهسال یکبار و برای دوهفته داشتم. البته خوشبختانه بعد از گذشت پنج دوره (۱۵ سال)، الان سردردی ندارم.
کتابی دارم که ریشهٔ ذهنی بسیاری از درد و بیماریها را تحقیق کرده است و در تجربه و باور من بسیار دقیق است.
الان دوباره به آن نگاه کردم و مشخص دربارهٔ سردرد خوشهای نوشتهای ندارد ولی در دستهٔ «سردرد» نکتهای نوشته که قابل توجه است. این تکه را سریع ترجمه میکنم:
«سر بخشی از اندام بدن است که سریع به دردها واکنش نشان میدهد. سر زمانی درد میکند و تبدیل به سردرد یا میگرن میشود که:
– پذیرش بخشی از تفکرات، ایده یا احساساتی که آزاردهنده باشد را نداشته باشم؛
– زمانیکه از دنیای پیرامون یا در خانواده احساس افسردگی کنم؛
– یا زمانی که بیش از حد نگران یا استرس داشته باشم.»
بخشی از کتاب Knowing Ourselves
در ادامه توضیحات دیگری داده که از آن عکس گرفتهام و در آدرس زیر گذاشتهام. فکر میکنم که خواندش نکتههای جالبی داشته. در تجربهٔ من، درد نمادی از نیازهای انسان است که به آن بیتوجه هستیم. زمانیکه به آن آگاه شدیم و توجه کردیم، درد کمکم از بین میرود.
https://walkineden.com/wp-content/uploads/2019/05/Screen-Shot-2019-05-16-at-11.22.54-AM.png
https://walkineden.com/wp-content/uploads/2019/05/Screen-Shot-2019-05-16-at-11.23.09-AM.png
https://walkineden.com/wp-content/uploads/2019/05/Screen-Shot-2019-05-16-at-11.23.25-AM.png
سلام
منم ۳۸ سال سن دارم از سالی که ازدواج کردم این سردرد اومد سراغم ، چند ساله اول که کلا تشخیص میگرن و سر درد سینوسی و یا ضعیف بودن چشم بود یکی هم می گف درد عصب سه قلو هر شش ماه یه بار . معمولا یا اوایل بهار یا اواخر پاییز میاد سراغم امسال که از درد شدید لکنت زبون هم گرفته بودم
من یکی که واقعا خسته شدم از درد زیاد حسی که اطرافیان به آدم پیدا می کنن
سلام من ۱۵ ساله که درگیر این سردرد هستم هر یک سال و نیم یکبار حدود دوماه خیلی دردناکه من از وقتی حمله شروع میشه از اکسیژن و مسکن استفاده میکنم ولی بارها به این موضوع فکر کردم که تا بیاد مسکن اثر کنه درد تموم شده ولی نمیتونم در اون لحظه مسکن نخورم انگاری آدم دیوونه میشه ممنون از اشتراک تجربه تون