این روزها، مینیمال یا مینیمالیسم را در هرجایی میشنویم و میبینیم. از طرح و طراحی گرفته، تا سبک زندگی! بااینکه زندگی مینیمال تنها بهوسیله محدود نمیشود، اما داشتنیهای زیاد میتواند آن را مخدوش کند.
در طراحی مینیمال، مردمان اسکاندیناوی نامآشنا هستند و طرحهای آنها زبانزد و خاص هستند. عدهای طراحی مینی مال را سرد و بیروح میبینند ولی همیشه اینطور نیست. داشت یادم میرفت که موضوع من، تحلیل طراحی مینیمال نبود.
برگردیم به سبک زندگی مینیمال.
مشکلی به نام وسایل عاطفی
در مسیر ساخت زندگی مینیمال، عدهای ممکن است ورودیهای زندگی خود را کم کرده و آنها را آگاهانه انتخاب کنند. ممکن است گروهی تصمیم بگیرند که وسایل «تککاره» (آنهایی که فقط مخصوص یک کار ساختهشده) را نخرند و بهجایش گزینههای چندکاره را جایگزین کنند.
بعد از کم کردن (حذف) وسایل اضافی، کنترل ورودیهای زندگی، بهترین کاری است که میتوان برای ساخت زندگی مینیمال انجام داد. اما مشکل دیگری وجود دارد که مربوط به وسایل فعلی است. آنهایی که نه تنها وسیله است، بلکه وابستگی عاطفی نیز در آنها وجود دارد. مثل هدیهای که دوستی به ما داده، ساعتی که از پدربزرگ بهجامانده یا قاب عکسی که چند نسلی از این خانه به خانه جابهجا میشود و همچنان جزء داراییهای خانوادگی محسوب میشود.
اینها وسایلی هستند که بار عاطفی آنها دلیل نگهداریشان است. گاهی تعداد این وسایل آنچنان زیاد میشود که خانه یا انبار را تبدیل به سمساری میکند. بهخصوص زمانی که تناسبی با فضای خانه و چیدمان آن ندارد و بیشتر شبیه وسایل اضافی است تا باارزش!
چند پیشنهاد زیر، میتواند رویکرد ما نسبت به وسایل عاطفی را تا حدی تغییر دهد و از این به بعد رفتارمان با آنها را تغییر دهد.
پیشنهاد
۱. داشتن این وسیله چه اهمیتی دارد؟
اولین قدم، مانند تمام روشهای پیشنهادی من، پرسیدن سؤال است. در این مرحله نیز باید از خود بپرسیم که این وسیله از کجا آمده و برای چه نزد من است؟
- آیا کسی آن را مستقیم به من داده یا از شخص سومی به من رسیده است؟
- آیا خاطرهٔ مستقیمی از این وسیله دارم؟
- اهمیت نگهداشتن این وسیله چیست؟
گاهی میشود وسیلهای را برای سالها انبار میکنیم و سالبهسال، حتی آن را برای تمیز کردن هم بیرون نمیآوریم، بیآنکه بدانیم آن را برای چه نگهداشتهایم.
آیا قدیمی بودن وسیلهای، دلیل کافی برای نگه داشتن آن است؟
اگر ما در کار عتیقهجات و فروش لوازم قدیمی و قیمتی نیستیم، انبار کردن وسیلهای، هیچ کمکی به ما نخواهد کرد، بلکه فضای باارزش خانه، انبار و محیط زندگیمان را نیز میگیرد.
البته شرایط زمانی تغییر میکند که بخواهیم از آن وسیله استفاده کنیم. اتفاقاً اگر بتوانیم وسیلهای را برای استفادهٔ روزمره آماده یا تعمیر کنیم، جوری که نیاز به خرید یا اضافه کردن وسیلهٔ جدید دیگری نباشد، کاربری وسیلهٔ قدیمی تغییر کرده و دلیل نگه داریش نیز همچنین.
در این شرایط، هویت میز، قاب عکس یا حتی ساعت قدیمی تغییر کرده و با توجه به استفاده از آن، وسیلهای بامعنی تر میشود.
۲. آیا باید از دور انداختن چیزی ناراحت شویم؟
گاهی نگهداشتن وسیلهای، تنها به دلیل ناراحت نکردن دیگری است. هدایایی که از اطرافیان گرفتهایم یا وسیلهای که از شخصی به یادگار مانده است.
نمونههای این وسایل کم نیست. بخشی از آنها در هدایای «ناخواسته» و تعدادی در وسایل «نامتناسب» زندگی گنجانده میشود. مثل هدیهٔ تولدی که از دوستی گرفتهایم که در چند سال گذشته، به هیچ شکلی بهکارمان نیامده است. یا وسیلهای که برای هدیهٔ خانهٔ جدید گرفتهایم که نه تناسبی با وسایل دیگر دارد و نه استفادهای در زندگی روزمره!
حذف اینگونه وسایل همیشه با اماواگر همراه است که مبادا فرستندهٔ هدیه را ناراحت کند. بدتر، زمانی است که وسیلهای به یادگار مانده که اصلاً نمیدانیم با آن چه کنیم! جالب است که گاهی این دسته از وسایل، با جابهجا شدن و نقلمکان نیز همراه ما جابهجا میشود و تنها فضای انبار کردنش تغییر میکند.
بیا با خودمان روراست باشیم. آیا بهتر است هدیهای که به دردمان نمیخورد را پیش خود نگهداریم یا آن را به کسی دهیم که شاید استفادهای از آن داشته باشد؟
فکر کنم تو هم با من همعقیده باشی که هدیه دادن به دیگری، درصورتیکه بدانی آن وسیله بهکار دیگری میآید، بهتر از نگهداری آن است.
۳. آیا امکان حذف فیزیکی وجود دارد؟
برای بخشی از وسایل قدیمی و آنهایی که از گذشته بهجامانده، این روزها میتوان جایگزین دیجیتالی پیدا کرد. مثل تبدیل عکس و فیلم، ضبط صفحههای قدیمی و اسکن مجلههای در حال پوسیدن.
بازهم یادآوری میکنم که اگر کار و حرفهٔ ما مربوط به نگهداری و خریدوفروش وسایل قدیمی نیست، نگهداری آن وسیله، هیچ کمکی برای آیندهٔ ما نخواهد کرد.
یک محاسبهٔ کوچک میتواند دلیل این موضوع را بیشتر توضیح دهد و آن قیمت خرید یا اجارهٔ یک مترمربع خانه یا انبار است. آیا با این وضعیت گرانی خانه، همچنان نگهداری وسیلهٔ قدیمی ارزش نگهداری دارد؟
در عوض، نگهداری دیجیتال خاطرات قدیمی، بسیار کمهزینه است و جابهجایی آن بهمراتب راحتتر است. در کنارش مرور خاطرات قدیمی و یادآوری گذشته، درروش دیجیتال بسیار سادهتر از رفتن به آن آلبوم قدیمی و یافتن عکس دستهجمعی خانوادگی است.
شاید با این چند روش، بتوانی به حذف وسایل عاطفی بیشتر فکر کنی و راحتتر آن را کنار بگذاری. درنهایت آن چیزی که ما در زندگی نیاز داریم، وسایل بیشتر نیست. بیشتر از وسیله ما به درک شدن، توجه کردن به نیازهای مهم زندگی و داشتن حس مشارکت با دیگران نیاز داریم.
یادت باشد که در زندگی مینمال، کم، زیاد است.
One Response
سلام
من از اول سال ۹۸ تم زندگی مینی مال رو انتخاب کردم و سختترین بخشش برام همین یادگاریها و خاطرات بود. روزهای زیادی بهش فکر کردم و سرانجام به این نتیجه رسیدم خاطره یا یادگاری در لحظهی تولدش بیشترین تاثیر رو بر وجود ما میگذاره و حتی به جرات میتوان گفت در ما منتشر و جاری میشه و بخشی از وجود ما میشه پس نگهداشتن فیزیکی اون تنها ناشی از ترس ماست از نبودن اون فرد یا اون احساس.
با این نتیجه گیری بود که همهی سررسیدها، کارتپستالها، نامههای عاشقانه و حتی خیلی از عکسهای قدیمی رو دور ریختم و حالا خیلی آسودهترم از پیش…