کمیت یا کیفیت زندگی؟

من تنها نام این نوع از دایناسور رو می‌دانم. نامش T-Rex است. اصلا هم به‌یاد ندارم که چطور شد این گونه را می‌شناسم. این همان دایناسوری‌است که مرورگر کروم هم در نبود اینترنت نمایشش می‌دهد. شاید گوگلی‌ها هم منظورشان این است که در حال حاظر نه به دایناسور و نه به اینترنت دسترسی وجود ندارد.

اینقدر من هرجا رفتم و اسم این جانور را تکرار کردم تا امروز یک تی-رکس فسقلی هدیه گرفتم که اتفاقا هم‌‌رنگ لباس خودم، سبز رنگ بود.

ایده‌های مختلفی درمورد انقراض دایناسورها وجود داره. بعضی‌ها سرمای بیش از حد زمین رو دلیل اصلی می‌دونن که بیشتر هم این مسئله مورد بحثه. بعضی دیگر کمبود زنجیره غذایی و در خفگی از باد معده خودشون (البته این رو یکی گفت و فکرکنم شوخی می‌کرد.)

این مقدمه رو گفتم تا درمورد بقا صحبت کنم.

به‌نظر شما بقای انسان چند سال است؟ یعنی تا چندسال دیگر در زمین به حیات خود ادامه می‌دهد؟

اگر این پرسش از من پرسیده شود، می‌گویم با این رویه خیلی نیست. اگر ۲۰۰-۳۰۰ سال هم باشد، زیاده! نمونه‌ای از مصرف انسان در غالب آمار:

  • استفاده منابع هرساله بیش از یک و نیم زمین
  • تولید ۴۴درصد CO2 بیش از توان زمین برای بازسازی. یعنی زمین زمانی معادل ۱۸ ماه برای بازتولید مصارف یک ساله انسان را نیاز دارد.

ولی تمام این صحبت‌ها مقدمه‌ایست برای پرسش اصلی: «آیا ما به دنبال بقاء هستیم یا کیفیت زندگی؟»

در نگاه اول ممکن است خیلی‌ها بدون درنگ بگویند «کیفیت زندگی». ولی رفتار و برخوردها نشان‌دهنده گونه دیگری‌است. انسان در زمان‌های مختلف سازگاری را انتخاب‌کرده و این یعنی انتخاب به بقاء  و پشت‌کردن به کیفیت زندگی.

به‌نظر من کیفیت زندگی مجموعه‌ای از توجهات روزمره است که در دو دسته شخصی و حرفه‌ای گسترده است. مجموعه‌ای از این نوع شامل:

  • توجه به کاری که به‌عنوان حرفه انتخاب کردیم و روزمره به آن می‌پردازیم.
  • توجه به افرادی که در کار یا زندگی شخصی ارتباط داریم.
  • توجه به علاقه‌های شخصی و دنبال‌کردن آنها.
  • توجه به انتخاب‌هایی که روزمره به ما داده می‌شود.
  • توجه به گفتن «نه» درمواردی که می‌خواهیم نه بگوییم.
  • توجه به انجام کاری که «نیت» آن را داریم و نه برای خوشایندی کسی انجام دهیم.
  • و…

در حقیقت کیفیت زندگی از مجموعه‌ای از «انتخاب» و «توجه» شکل می‌گیرد و تمرین آن دقیقا از توجه ساخته می‌شود. به این شکل که روزمره به قسمت‌های مختلف اشاره‌شده یا آنهایی که فکرمی‌کنید بسیار شخصی برای شما می‌باشند، توجه کنید و سعی کنید به صدای درونتان گوش دهید. آن صدا دقیقا همان چیزی است که شخص خودتان برای زندگی نیاز دارید. کم‌کم و با تمرین، این صدا واضح و رساتر می‌شود و منجر به انتخاب‌های متفاوتی می‌شود. در ابتدا ممکن است که این تصمیم‌ها برای خود و اطرافیان عجیب و بی‌منطق باشد، ولی اعتماد به آن از دل‌سردی جلوگیری می‌کند که سرانجام این اعتماد باعث بهبود کیفیت زندگی می‌شود.

چند پیشنهاد برای توجه:

  • درمورد کار از خود بپرسید: «آیا ۲ سال دیگر هم می‌خواهم کار فعلی را انجام دهم؟» این پرسش را در بازه‌های مختلف از خود بپرسید.
  • درمورد ارتباط شخصی از خود بپرسید: «آیا ارتباط با این شخص باعث می‌شود که من انسان بهتری باشم؟»
  • درمورد درخواست‌ها از خود بپرسید: «آیا واقعا علاقه دارم که بله بگویم؟» یا شهامت «نه» گفتن را امتحان می‌کنم.

شما چه پیشنهادی درمورد کیفیت زندگی دارید؟ با من و بقیه درمیان بگذارید.

نقطهٔ عطفی در میانهٔ راه - بنر

از این نوشته لذت بردی؟ به اشتراک بگذار

4 Responses

  1. سلام تبریک میگم به خاطر شروع این شیوه ارتباط اجتماعیت . هیچ وقت وبلاگ خون نبودم راستش ولی شاید به پیشنهاد امروزت منم یه همچین کاری بکنم و بتونم نوشتن رو این شکلی شروع کنم

  2. اگر به تعریف پایه‌ای که از انسان داریم برگردیم شاید چند جواب به این سؤال بتوان پیدا کرد. کدام انسان؟ آیا انقراض فقط جسمی است؟ من فکر می‌کنم گونه‌ای از انسان در خطر انقراض است. انسانی که با روح زندگی ارتباط مستقیم دارد، و به طبع آن به زندگی روح می‌بخشد. انسان دومی هست که روح زندگی را خرافات می‌داند و به سمت ماشینی شدن می‌رود. مثل ماشین فکر می‌کند، مثل ماشین رفتار می‌کند. این انسان فضای تنفس را به شدت برای انسان گونه اول سخت کرده است. و چون کل نگری ندارد متوجه نیست که در حقیقت گونه خود و دیگر گونه‌های زنده را نیز دارد به سمت انقراض سوق می‌دهد.
    حال چگونه می‌توان برای انسان گونه اول فضای تنفس تولید کرد؟ فضا‌هایی که بتوان در آنها دوباره با روح زندگی درون و برون خود ارتباط مستقیم برقرار کنیم.
    فرضیه باد معده دایناسورها هم فرضیه معتبری است. ما هم شاید به زودی از گند-باد مغزی خودمان خفه شویم!

    1. با دیدگاهت موافقم. به‌نظرم این اختلاف از شروع تاریخ ، همراه بشر بوده ولی در زمان‌های فاصله آن بسیار عمیق شده‌است. فکر می‌کنم الان نیز شرایط به‌سمت بازگشت است، یعنی حقیقت برای تعدادی مشخص شده و سعی در پیداکردن مسیر خود دارند و در این سو ممکن است عده‌ای هرچند «بی‌هدف» دنباله‌رو سایرین شوند.
      معتقدم که روند مصرف‌گرایی انسان به‌حدی است که امکان زندگی در زمین را برای مدت طولانی نمی‌دهد. به‌نظرم تصرف مریخ برای زندگی نیز از همین نگاه نشأت می‌گیرد تا اکتشافات علمی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *