کارگاه «چطور سال ۹۵ را ببندیم؟»

اسفند، ماه متفاوتی است. شلوغ‌تر است، تنش دارد، بدو بدو دارد، خرید دارد، خانه‌تکانی دارد، برنامه‌ریزی برای سفر دارد و…

اسفند که می‌رسد، خیلی‌ها مانند اسپند بالا و پایین می‌پرند. انگار تمام‌وقت از جایی و کاری عقب‌مانده‌اند. این روند تا لحظهٔ تحویل سال ادامه‌دار است.

در این روزهای پایانی سال، برنامه‌های متعددی برای شروع سال جدید وجود دارد. همایش، کارگاه و گردهمایی‌های متفاوتی در دسترس‌اند که برای شروع سالی متفاوت ایجادشده‌اند.

اما قبل از هر شروعی، نیاز به پایان دادن وجود دارد.

  • پایان دادن به آنچه نیازی به ادامه ندارد؛
  • پایان دادن کارها، رفتارها و عادت‌هایی که دیگر برایمان کارایی ندارد؛
  • پایان دادن تفکرهایی که قدیمی‌اند و نیاز به تغییر دارند.

پس از پایان دادن برخی از آن‌ها است که بدن، ذهن و روح آمادهٔ شروع جدید می‌شود.

اگر به چرخهٔ طبیعی زندگی دقت کنیم، متوجه می‌شویم که هر شروعی، پایانی دارد. درواقع شروع با پایان آغاز می‌شود.

سال جدید هم پیرو همین قانون است. بهتر است چیزهایی بسته شود تا فرصت‌هایی برای آغاز فراهم شود.

خوشبختانه شروع سال ما (هجری شمسی) با شروع طبیعت هماهنگ است. درواقع این‌همه دقت در تقویم، برای این است که سال جدید را با آغاز چرخهٔ طبیعت (بهار) شروع کنیم.

چه فرصتی از این بهتر.

کارگاه برای چه؟

هرسال در روزهای آخر اسفندماه، زمانی را به برنامه‌های سال آینده اختصاص می‌دادم. بی‌قیدوشرط، هر آنچه را دوست داشتم، فهرست‌وار می‌نوشتم.

در پایان سال نگاهی به عقب می‌انداختم تا ببینم کدام انجام‌شده و کدام نیمه‌تمام مانده یا اصلاً شروع نشده است.

معمولاً این‌گونه بود که قسمت کوچکی از فهرست اولیه انجام می‌شد. البته نه به کیفیت و کمیتی که می‌خواستم.

ازآن‌پس متوجه شده‌ام که:

  • این چرخهٔ خواست، تلاش و انجام کارها ناقص است.
  • فهرست من بر اساس کارهایی است که در سال جاری انجام داده‌ام، نه آن‌هایی که مایلم شرایط آغازش را فراهم کنم.
  • نگاه من به کارها بر اساس علاقه بوده و نه انرژی یا اولویت آن‌ها.

مشکلی که این روش دارد، رویکرد آن به انجام کارهاست. در این روش شروع کردن اولویت دارد و بقیهٔ قسمت‌ها (رشد، بلوغ و پایان) بی‌توجه باقی می‌ماند.

ازآن‌پس سعی کرده‌ام تا روش دیگری را جایگزین کنم.

درروش جدید به تمام رویدادهای سال، دقت و  چرخهٔ آن را بررسی می‌کنم. آن دسته که نیاز به توجه بیشتری دارد، در فهرست سال آینده قرار می‌گیرد. دستهٔ دیگر آن‌هایی است که عمرشان تمام‌شده و آمادهٔ رها شدن است.

این چرخه شامل تمام چیزهایی می‌شود که در روز با آن سروکار داریم. از کاری که انجام می‌دهیم تا باورهایی که به آن اعتقادداریم.

در این روش هر چیزی وارد چرخه می‌شود و بررسی می‌شود. یا دوباره شروع می‌شود یا پایان می‌یابد.

کارگاه برای که؟

در این کارگاه می‌خواهیم نگاهی به سال ۹۵ خودمان بیندازیم.

ببینیم کدام رفتار، علاقه یا رابطه‌ای برایمان سودمند بوده و کدام‌یک مضر. همچنین در این کارگاه می‌خواهیم برای شروع سال جدید آماده شویم.

آماده شویم تا سال لذت‌بخشی را انتخاب کنیم.

می‌خواهیم به‌جای اجبار، انتخاب کنیم.

این کارگاه برای کسی مناسب است که:

  • می‌خواهد سال جدید را بر اساس علاقه‌اش آغاز کند؛
  • می‌خواهد از یادگیری‌های سال گذشتهٔ خود استفاده کند؛
  • می‌خواهد به زندگی موردعلاقه‌اش نزدیک‌تر شود.

روند کارگاه

آموزشی است؛

تمرینی دارد؛

با روش «دایره» است و گفت‌وگوی جمعی دارد.

زمان: پنجشنبه، ۱۹ اسفند، ۱۶- ۱۹
مکان: خیابان ولی‌عصر، جنب پل همت، ساختمان مسکن پُل
ظرفیت: محدود

پی‌نوشت: خلاصهٔ کارگاه «چطور سال ۹۵ را ببندیم؟»

تصویر آیدین حبیبی
آیدین حبیبی
گاهی زندگی ما را از خودِ درون‌مان دور می‌کند. من اینجا هستم تا در فضایی امن و بدون قضاوت، همراهت باشم برای بازنگری، وضوح ذهنی، و شروعی تازه.اگر در جستجوی آرامش و مسیر تازه‌ای هستی، خوشحال می‌شوم همراهت باشم. درخواست جلسهٔ کوچینگ

نوشته‌هایی برای تأمل بیشتر

تمرکز ماهی قرمز از انسان پیشی گرفت!

به تحقیق مایکروسافت بازۀ تمرکز انسان از ۱۲ ثانیه در سال ۲۰۰۰ به ۸ ثانیه در سال ۲۰۱۵ رسید و طبق مطالعۀ قبلی، ماهی قرمز با بازۀ تمرکز حدود ۹ ثانیه، از انسان پیشی گرفت. در این مطالعه که در کانادا انجام‌شده، نشان می‌دهد که از زمان ورود تکنولوژی و مهم‌تر از آن تلفن‌های

چرخه احوال آیدین حبیبی

آیا چرخهٔ احوال درست می‌چرخد؟

حدود ۳ ماه است که روند روزم را در چرخهٔ احوال یادداشت می‌کنم. در ۷ دستهٔ سلامتی، خوشحالی، انرژی، احساس، انگیزه، انجام شدن کارها و رضایت از روز، هرروز میان ۱ تا ۱۰ امتیاز می‌دهم. چند ماهی است که متوجه چرخه‌ای در زندگی‌ام می‌شوم. برای مدتی سرحال‌ترم، کارهای بیشتری انجام

رابطهٔ ناپایداری در طبیعت و افسردگی در انسان

ناپایداری در طبیعت ناپایداری‌ها در طبیعت تماماً پویا هستند و تمایل به بازگشت به حالت اول خوددارند. پس چرا در مورد انسان این‌طور نیست؟ انسانی که می‌بایست بخشی از طبیعت باشد، نه جدای آن؟ چگونه است که طبیعت خود را احیا می‌کند ولی ما نمی‌توانیم؟ چطور با توجه به رشد باورنکردنی تکنولوژی

دیدگاهت را بنویس

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *