در فکرم که راستش را بگویم یا اصلاً نگویم یا دروغ تحویلش دهم.
سبکسنگین که میکنم، راستگویی در این شرایط کمکی نمیکند، از آنسو دروغ گفتن هیچوقت انتخابم نیست. پس میماند نگفتن. راه چهارمی هم به ذهنم نمیرسد!
واقعاً راست گفتن و بیشتر از آن راست شنیدن کار دشواری است. آنهایی هم که بیملاحظه از این ابزار برای بیان عقایدشان استفاده میکنند و خود را «رُکگو» مینامند، از بیرون خشک، بیاحساس و مخرب دیده میشوند.
در شرایط من، بازگو کردن واقعیت (حداقل از دید خودم) ماجرا، مرا به فردی خودمحور، خودخواه و بیتوجه به دیگران تبدیل میکند.
به نظرم دشواری درراه صداقت، بیشتر به خاطر شنونده است تا گوینده.
گویندهٔ راستگو، یا در شرایطی قرار میگیرد که حرف راست میزند یا امکانش را پیدا نمیکند و اصلاً حرف نمیزند. اما شنوندهای که ترجیح میدهد راستش را بشنود، فضایی فراهم میکند که افراد در حضور او احساس راحتی کنند و بتوانند حقیقت را بیان کنند.
آیا تابهحال از کسی شنیدهای که ترجیحش دروغ شنیدن باشد؟ ولی چه تعداد حاضرند در هر شرایطی واقعیت را بشنوند و برای آن از گوینده قدردانی کنند؟
تجربهٔ شخصی من در این مورد بسیار محدود است. راستش را بخواهی، در بیشتر مواقع با سختی توانستهام راستش را بیان کنم و بیشتر انتخابم «نگفتن» بوده است.
در اینجا روی سخن من با شنونده است. آنهایی که انتخاب میکنند بهجای دروغ، راست بشنوند. آنهایی که از سخنان دیگران برداشت شخصی نمیکنند. آنهایی که دیگران را به خاطر طرز فکر، باورها و دیدگاهشان، قضاوت نمیکنند.
اینگونه افراد انتخاب میکنند که راست بشنوند یا دروغ.
ویژگیهای فردی که میخواهد راست بشنود
- شرایطی فراهم میکند که فرد مقابل، خودِ واقعیاش باشد و احساس، باور یا فکر خود را منتقل کند، نه آنچه طرف مقابل میخواهد بشنود؛
- کمک میکند شناخت بهتری از فرد مقابل پیدا کند و واقعیت او را با آنچه خود در ذهنش شکل داده است، هماهنگ کند؛
- فرصتی برای روراست بودن خویش فراهم میکند؛
- به فرد امینی تبدیل میشود که افراد با او احساس راحتی میکنند. اگر کسی کنارش باشد، با او همکاری کند یا حتی دیدار کوتاهی داشته باشد، فقط و فقط به خاطر اوست، نه منافع و امتیاز کسب کردن برای آینده یا منت گذاشتن!
- شخصی است که افراد بهجای فرار کردن از او و بهانه آوردن، میخواهند وقت بیشتری با او بگذرانند؛
- الگویی میشود برای اطرافیان که حداقل برای دروغ گفتن یا راست نگفتن انتخاب کنند، نه اینکه از قبل روی یک حالت تنظیمشده باشند.
ویژگیهای فردی که میخواهد راست نشنود
- آنچه راجع به اطرافیانش میداند، با آنچه واقعیت دارد، همیشه متفاوت است؛
- به دنیا بیاعتماد است، چون آنچه شنیده با آنچه در افراد دیده است، همسان نیست؛
- آدمها از اینکه در کنارش باشند، احساس رضایت نمیکنند. چون احتمالاً برای بودن در کنار او، اصول شخصی خود را زیر پا گذاشتهاند؛
- متوجه نمیشود زمانی که کسی همراهیاش میکند، به خاطر او آمده یا برای نفع شخصی؛
- افراد ترجیح میدهند نزد او راستگو نباشند چون هر وقت اینطور بودهاند، عقاید، نظرها یا اولویتهای زندگیشان شخصی برداشتشده و طرف مقابل از آنها رنجیده و نسبت به آن واکنش نشان داده است؛
- احتمالاً از دلایلی که این فرد علاقه به شنیدن حرف راست ندارد، میزان پذیرش اوست. چون توانایی پذیرش محدودی دارد، اطرافیان ترجیح میدهند دروغ بگویند یا بهبیاندیگر راستش را نگویند.
پیشنهادهایی برای تقویت راست شنوایی
- در مورد شناخت اطرافیانت کنجکاو باش و خودت را محدود به برداشت شخصیات نکن. مثلاً نگو فلانی اینطور است و آنطور نیست. ممکن است در شرایطی، او اینطور نباشد و آنطور باشد. کنجکاو بودن به معنی سرک کشیدن در زندگی دیگران نیست. گاهی میتواند پرسشی ساده در مورد دیدگاهشان باشد. مثلاً: چه نوع سفری دوست داری؟ چه میزان تنهایی نیاز داری؟ از چه نوع دورهمی لذت میبری؟
- از افرادی که در مقابلت صداقت دارند، قدردانی کن و ارزش کارشان را با رفتارت نشان بده. اینگونه افراد در صورت نیاز در مورد تو آشکار صحبت میکنند، پس اگر زمانی تصور کردی صحبت کنایه به خودت دارد، قبل از برداشت شخصی و داستانپردازی، از او بپرس که آیا برداشتت درست است یا نه؛
- اگر زمانی شک داری که حرف راست شنیدهای یا دروغ، از شخص موردنظر دعوت کن تا در مورد آن گفتوگوی سازنده داشته باشید. طوری رفتار و گفتوگو کن که آخرین بار نباشد، بلکه تجربهٔ شیرینی شود و به عادت ماندگاری تبدیل شود و از این به بعد هر دو این روش را امتحان و به دیگران نیز توصیه کنید؛
- از نزدیکانت بخواه دربارهٔ تو دیدگاه صادقانهشان را بازگو کنند. میتوانی بخواهی یک ویژگی تو که میپسندند و یکی که نمیپسندند را مطرح کنند. به خودت و به آنها قول بده که در صورت شنیدن ویژگیهایت، ناراحت نشوی و نگاه و رفتارت با آنها تغییر نکند.
یادت باشد که مرز باریکی میان حرف راست زدن، رکگویی و بیاحترامی به افراد وجود دارد.