چطور (با تمرین چرخ زندگی) زندگی متعادل‌تری بسازیم؟

در زمان‌های مختلف زندگی متوجه شده‌ام که توصیفم از تعادل با گذشته متفاوت است و در چند سالی که با تمرین چرخ زندگی آشنا شده‌ام، هرازگاهی آن را انجام می‌دهم تا بتوانم شرایط متعادل‌تری برای زندگی ایجاد کنم.

آخرین بار، این تمرین را چند روز پیش انجام داده‌ام. اما این بار تصمیم داشتم جور دیگری تمرین را آغاز کنم. می‌خواستم قبل از شروع، معنای شخصی هرکدام از بخش‌های تمرین را دوباره تعریف کنم. می‌خواستم بدانم که احتمالاً تعریف کنونی‌ام از آن بخش چیست یا در صورت نیاز، برای آن تعریفی ایجاد کنم.

احساس می‌کردم که در این سال‌ها، بخش‌های مختلف زندگی (کار، تفریح، سلامتی و…) هرکدام جدای از هم رشد کرده و گاهی بهبودیافته است. اما ازآنجایی‌که این تمرکز منحصر به همان بخش خاص بوده، تعادلی میان قسمت‌های دیگر ایجاد نشده و به‌اصطلاح زندگی من «ارگانیک» رشد نکرده و فقط در همان قسمت موردنظر مطلوب‌تر شده است.

این موضوع دلیل‌های مختلفی دارد و گاهی بر اساس اولویت، توجه یا بحران، یکی از آن بخش‌ها برای مدتی در دایرهٔ توجه قرار می‌گرفته و احتمالاً کیفیت آن در بازهٔ مشخص بهبود میافت.

متوجه شده‌ام که این روش سالم نیست و لازم دارم تا این رویه را اصلاح کنم و چرخهٔ متعادل‌تری را میان تمام بخش‌های زندگی ایجاد کنم.

ازاین‌رو، برای این کار ابتدا لازم داشتم تا قسمت‌های مختلف زندگی را واضح کنم و برای هرکدام میزان رضایت را مشخص کنم.

تعاریف شخصی از ۸ بخش مهم زندگی

نمونهٔ تمرین چرخ زندگی
نمونهٔ تمرین چرخ زندگی – آبان ۱۳۹۶

اگر با تمرین «چرخ زندگی» آشنا باشی، می‌دانی که ما به میزان رضایت فعلی (نه ایدئال و نه آنچه می‌خواهیم برسیم)، صادقانه از ۱ تا ۱۰ امتیاز می‌دهیم. قسمت شروع بسیار مهم و شخصی است. یعنی هرکسی می‌تواند عناوین پیشنهادی را با گزینهٔ دیگری عوض کند یا حتی از ابتدا آن را جور دیگری نام‌گذاری کند.

ازآنجایی‌که تعریف هرکسی از موارد چرخ زندگی متفاوت است، پس بهتر است تا به تعاریف کلی اکتفا نکرده و توصیف خودمان را جایگزین کنیم. پس بهتر است که از ابتدا خودمان دربارهٔ روابط عاطفی، تفریح و سرگرمی، سلامتی، پول، رشد شخصی، محیط زندگی، شغل و دوست و فامیل تعریف شخصی خود را مشخص کنیم.

بهتر است قبل از شروع تمرین، زمانی به بازتعریف بخش‌های مهم زندگی اختصاص داد. می‌توان این مرحله را با پرسش سادهٔ «تعریف من از … چیست؟» شروع کرد. سپس هرکدام از بخش‌ها (پول، محیط زندگی، سلامتی و…) را در جای خالی گذاشت.

من هر بار این کار را انجام می‌دهم و هر بار متوجه تغییر محسوسی در بعضی از این موارد می‌شوم. این دفعه تصمیم گرفتم که به‌جای فکر کردن ذهنی به این موارد، تعاریفم از آن‌ها را بنویسم. پیشنهاد می‌کنم که تو نیز همین کار را بکنی. نوشتن هم موضوع را واضح‌تر می‌کند و هم در آینده می‌تواند برای درک تغییرها و اولویت‌های زندگی، تصویر واضح‌تری ترسیم کند.

اما اگر ایده‌ای نداری که چه چیزی می‌تواند در توصیف هر بخش سنجیده شود و چه چیز نیاز به نوشتن دارد، من در اینجا تعریف فعلی‌ام از بخش‌های مهم زندگی خودم را می‌نویسم.

شغل

فعالیت یا فعالیت‌هایی است که فعال (active) و غیرفعال (passive) انجام می‌دهم. بعضی از آن‌ها زودبازده و تعداد دیگری دیربازده هستند. شغل درآمدزایی مستقیم دارد یا غیرمستقیم به درآمدزایی کمک می‌کند.

محیط زندگی

موقعیت جغرافیایی است که قسمتی از آن تحت تأثیر مستقیم از محیط بزرگ‌تر (محله، شهر و کشور) است و همچنین خود دارای هویتی است. برای من محیط زندگی علاوه بر قسمت‌های اشاره‌شده، شامل فضا و امکانات ساختمان محل زندگی و شرایط رفت‌وآمد نیز می‌شود. برای یافتن محیط زندگی مطلوبم، پاسخ به پرسش‌های زیر برایم مهم است:

  • آیا مسیرهای متعددی برای پیاده‌روی در اطراف آن وجود دارد؟
  • آیا می‌توان عناصر طبیعی، موجودات و حیوانات در محیط آن دید؟
  • حس و حالم به فضای داخلی آن چطور است؟

رشد شخصی

رشد شخصی، وضعیت است که در مقایسه با گذشته سنجیده می‌شود و ازآنجاکه (رشد) تمامی ندارد و گزینهٔ بله و خیر هم (برای رشد) وجود ندارد، پس همیشه رشدی در جریان است. این قسمت کاملاً به مربوط به آگاهی و تجربه‌هایی است که در مدت خاص داشته‌ام. پرسش‌های زیر در پاسخ به این قسمت می‌تواند کمک بسیاری کند:

  • آیا در این مدت، تجربه‌هایی داشته‌ام که از دایرهٔ راحتی‌ام بیرون بیایم؟
  • آیا به‌طور مستمر شرایطی را فراهم کرده‌ام تا به خودم بیشتر توجه کنم؟
  • آیا از نیازها و خواسته‌های فعلی‌ام باخبرم؟

پول

برای من پول در دو قسمت دارایی (سرمایه) و نقدینگی (محل تأمین هزینه‌های جاری برای بخش‌های مختلف زندگی) تعریف می‌شود. معمولاً در کوتاه‌مدت، میزان دارایی (داشته‌ها)، چندان تأثیری در رضایتم ندارد و برعکس نقدینگی، باعث افزایش میزان رضایت و اعتمادبه‌نفس می‌شود.

اما میزان اندوخته‌ها همیشه برای برنامه‌های بلند، شهامت و امیدواری می‌دهد. در این جدول پول برای من نمایندهٔ پول فعال و در گردش است؛ یعنی اینکه چقدر پول وارد چرخهٔ زندگی‌ام می‌شود و قدرت خرید من (برای خواسته‌ها و نیازها) چقدر است.

سلامتی

این مقولهٔ بزرگی است و ریشه در جسم، ذهن و روح دارد. تنها در شرایطی که هر سهٔ آن‌ها در سلامت باشد، می‌توانم ابراز سلامتی کنم و احساس آن را داشته باشم.

تفریح و سرگرمی

نام تفریح که به زبان می‌آید، خودبه‌خود به بازی فکر می‌کنم. پرسش بعد هم بلافاصله این است که آیا به‌اندازهٔ دلخواهم در زندگی بازی می‌کنم؟

از نگاه من بازی چند دسته است.

یکی فیزیکی است و حرکت دارد. دیگری با کنسول است و بیشتر FIFA و کمی هم Call of Duty دارد. سومین دسته، بازی گروهی است که می‌تواند ابزار خاصی هم داشته باشد.

اما سرگرمی را جور دیگری تعریف می‌کنم. سرگرمی، آن قسمتی از زندگی است که کاری را برای سرگرم شدن انجام می‌دهم. ممکن است حتی مهارتی یاد می‌گیرم، ذهنم را تقویت می‌کنم یا فیلمی می‌بینم یا موسیقی می‌شنوم اما لزوماً برای انتظار خاصی جز سرگرمی آن‌ها را انجام نمی‌دهم.

گمان می‌کنم که تفریح، نیاز به برنامه‌ریزی و ارادهٔ انجام آن دارد ولی سرگرمی، غیرفعال و خودجوش‌تر شکل می‌گیرد.

روابط عاطفی

این مورد یا دست‌کم ترجمهٔ آن برایم کمی ناواضح است. منظور از روابط عاطفی دقیقاً چیست؟ اگر جز دسته‌ای باشد که در آن عاطفه می‌دهم و می‌گیرم، پس بیشتر حول دایرهٔ اول اطرافیان می‌چرخد. پس من به همین تعریف اکتفا می‌کنم و پاسخ می‌دهم.

دوست و فامیل

میزان رضایت از سطح ارتباط باکسانی که در این دسته جای دارند.

نمونهٔ تمرین چرخ زندگی - دی ۱۳۹۷
نمونهٔ تمرین چرخ زندگی – دی ۱۳۹۷

فکر می‌کنی در کدام بخش‌(های) از زندگی رضایت* بیشتری داری؟

نتیجهٔ آراء

Loading ... Loading ...

*می‌توانی بعد از انجام تمرین، دوباره به پاسخت در نظرسنجی برگردی و نتیجه را مقایسه کنی.

پیشنهاد

کل این تمرین برای آن است که تصویر کلی از (بخش‌های مهم) زندگی داشته باشیم و سپس برای قسمت‌هایی که نمی‌دانستیم و اکنون متوجهش شده‌ایم، تلاشی کنیم تا بهبود یابد.

ازاین‌رو، چند پیشنهاد زیر شاید برای یافتن زندگی متعادل‌تر راهگشا باشد.

۱. بهتر است تا این تمرین (چرخ زندگی) را چند بار در سال انجام دهی تا تغییرش را با توجه به تلاشی که برای تغییر کرده‌ای، بهتر متوجه شوی. پیشنهاد من انجام این تمرین در پایان هر فصل است. [نسخهٔ خام این تمرین را در زیر برای دانلود گذاشته‌ام.]

۲. بخشی از روند تغییر، آگاهی به آن چیزی است که باید تغییر کند. پس لازم است تا در ابتدا شرایطی را برای خود فراهم کنی که در بخش‌های مختلف زندگی‌ات آگاه‌تر شوی.

۳. تغییر زمان می‌برد و باید برای آن صبوری کرد. یادت باشد که هیچ‌چیز در زندگی، به‌سرعت ایجاد نمی‌شود که بتوان آن را به‌سرعت تغییر داد. این را هم به خاطر بسپار که هر چیز سریع بیاید، سریع می‌رود و برعکس هرچه کند پدیدار شود، آهسته هم می‌رود.

نقطهٔ عطفی در میانهٔ راه - بنر

از این نوشته لذت بردی؟ به اشتراک بگذار

19 Responses

  1. عالی بود .معلومه برای تهیه این مطلب زحمت زیادی کشیده شده. امیدوارم بتونم از مطالب و دوره استفاده کنم .

  2. سلام آقای حبیبی . خیلی خوشحالم که برگشتید.
    برام خیلی عجیب بود که وقتی سوال نظر سنجی رو خوندم نتونستم گزینه ای رو انتخاب کنم.
    توی چند وقت اخیر میزان رضایتم از زندگی خیلی کم شده و عجیب تر اینکه نمیدونم برای رضایت بیشتر باید چیکار کنم، نمیدونم دقیقا از زندگی چی میخوام.
    سرعت زندگی خیلی بالاست و متاسفانه تلاشم برای کم کردن این سرعت نتیجه بخش نیست.

    1. ممنون از پیغامت فاطمه.
      اول از همه باید این خبر را بدهم که در مورد رضایت، تو تنها نیستی و بسیاری از افراد در دنیا با این مسئله روبرو شده‌اند. به‌نظرم ما در مسیر یافتن «خوشحالی»، رضایت را گُم کرده‌ایم.

      جامعه به ما روش‌هایی را پیشنهاد داده و می‌کند که در آنها وعدهٔ خوشحالی و بلکه رضایت نهفته است. در این استانداردهای (جامعه) گفته شده و تا حدی نیز آن را تبدیل به باور کرده است که برای رسیدن به خوشحال (که در موفقیت نهفته است)، می‌بایست مسیر مشخصی را طی کنیم و دستاوردهای خاصی را بدست آوریم.

      به‌نظرم اکنون بهترین زمان برای یافتن «چراهای» زندگی است. یافتن آنها از طریق پرسیدن، «چرا اینکار را انجام می‌دهم؟»، «چرا این چیز را می‌خواهم؟» یا «برای چه این مسیر را انتخاب کرده‌ام؟»، ممکن می‌شود و کم‌کم دلایل رضایت را مشخص می‌کند.

      این روزها، بیشتر از هر زمان دیگری معتقدم که آنچه ما آن را به عنوان خوشحالی می‌شناسیم، ریشه در رضایت دارد. برای یافتن رضایت هم گاهی لازم نیست قدم‌های بزرگ برداشته یا حتی محل زندگی خود را عوض کنیم. همیشه دلایل بسیاری برای یافتن رضایت در اطراف‌مان وجود دارد.

      امیدوارم که حرف‌هایم گنگ و بی‌معنی نباشد و درمورد شرایط تو نیز صدق کند.

      1. سلام اقای حبیبی.
        خیلی ممنون بابت پاسختان و همچنین ممنون بابت مقاله جدیدی که در سایت گذاشتید.
        این روزها آنچنان با زندگی ام با معیار های جامعه تنظیم شده است، که رضایت را گم کرده ام.
        و خیلی از اوقات کاری که انجام میدهم و تلاش هایم برایم بی معنی می شود و ترجیح می دهم اقدام به هیچ کاری نکنم.
        اما امروز بعد از خواندن مقاله جدیدتون تصمیم گرفتم تا از راه پیشنهادی شما استفاده کنم و به نتیجه ی آن امیدوارم.

  3. به نظر من چرخ زندگی می تواند نمای بیرونی و مشهودی باشد که به صورت نمایشگری از وجود و هویت ما بروز می کند .
    داشبورد ماشین را دیده اید وقتی آمپر آب بالا می رود و به نقطه خطر وارد می شود نمی توان انتظار داشت که به راحتی با شکستن شیشه داشبورد سعی در پایین آوردن آمپر داشت .
    به نظرم باید دنبال ریشه های اصلی ماجرا بگردیم . دو حالت پیش می اد یکی مشکلات بیرونی هست و دیگری مشکلات داخلی است که در خودمان وجود دارد

    1. سلام
      در مورد اینکه فرمودید مشکلات بیرونی و درونی هستند میخواستم بگم اگر در مورد مشکلاتی صحبت میکنید که مستقیم به خودمون مرتبطه فقط یک ریشه داره اونم درونمونه.

  4. دوست دارم نظرتونو راجع به این سخنرانی بدونم:
    https://www.ted.com/talks/tim_harford_a_powerful_way_to_unleash_your_natural_creativity/up-next#t-1029606

    مطلب بعدی اینکه برای نمره دادن به قسمت های مختلف فقط رضایت من معیاره یا یه سری استاندارد هم وجود داره؟ مثلا قسمت پول. میگن با توجه به نرخ ارز و تورم، کسی که زیر ۳ میلیون ( اگر اشتباه نکنم) ماهانه درآمد داشته باشه، فقیر حساب میشه. حالا اینکه مثلا من با ماهی ۱ میلیون تومن درآمد راضیم ، نمره ی رضایتمو می تونم ۸ و ۹ بدم یا چون اون درآمد به بخشای زندگی من آسیب می زنه، نمره اش میاد پایین؟
    من خودم الان درآمدم خیلییییی کمه ولی رو به رشده. رضایتم از ۱۰ میشه مثلا ۴، ۵. هر چند پولم به یه سری کارا و سبک زندگی ای که دوست دارم نمی خوره. اما تو دلم حس می کنم راضیم. اگر استاندارد درآمدو در نظر بگیرم، نمره ام زیر یک میشه.

    سوال بعدیمم اینه که هارمونی از نظر شما مهم تره یا تعادل؟ منظورم از هارمونی اینه که مثلا ۳ یا ۴ قسمتِ اصلی از زندگی من امتیاز بالاتری بگیرن و ۲-۳ قسمت متوسط و یکی دوتا هم پایین. بسته به نگاه و درخواست آدما از زندگی می تونه این مدل رضایت بخش تر باشه یا به صورت عمومی تعادل برای اکثر مردم کارایی بیشتری داره؟

    1. اولاً، ممنون که پیشنهاد دیدن این سخنرانی را دادی. اولش کمی حوصلهٔ ۱۷ دقیقه رو نداشتم ولی کمی بعد از شروع، ذهنم راه افتاد.

      چندکارهٔ آرام. پیشنهادش برام بسیار جالبه. دقیقاً نمی‌تونم بگم که موافقم یا مخالف! البته دلیلی هم نداره که از اون زاویه بهش نگاه بشه. حتی فکر می‌کنم که در زندگی من هم جریان داره و البته من اون رو «پراکندگی ذهنی» خودم می‌بینم. این یکی از تفاوت‌های است میان من و مثال‌هایی که در این سخنرانی از افراد برجسته عنوان شد.

      البته از آنجایی که من مسیر تکامل را در رشد و آگاهی می‌بینم، این پراکندگی‌های ذهنی، در نهایت به همدیگر می‌رسند و تصویر بزرگ‌تری را شکل می‌دهند ولی شاید برای کسی جز خودم واضح نباشه. دوباره، این تفاوت دیگری میان روند آنها و استمرار کارهایشان باشه.

      آنچه من را به ادامهٔ این روش ترقیب می‌کنه، جلوبردن چند بعدی زندگی است. ولی مانعی به عنوان «دغدغه‌های زندگی» مقابلم است که ذهنم را پراکنده می‌کند و از فعالیت‌های «اصلی‌ام» دور می‌کند.

      تو نظرت دربارهٔ این ایده چیه؟

    2. اما نظرم دربارهٔ پرسشت برای چرخ زندگی.

      از نگاه من، رضایت در زندگی از هرچیز دیگری مهم‌تر است و آن است که هر شاخصی (بالا یا پایین) را توجیح می‌کند. اینکه در چند دسته، رضایت بیشتری داری و در چندتای دیگر، کمتر؛ در آخر میانگین آنها می‌شود رضایت فعلی از زندگی و این همان معیاری است بسیار مهم است و همچنین دلیل خوشحالی و آرامش هم می‌شود.

      اما به‌نظرم، شکل دادن متعادل این چرخ (زندگی)، بسیار سالم‌تر است. به‌خصوص زمانیکه به آن مستمر توجه کنی. در این زمان، اینطور نیست که بعد از مدتی با خود بگویی که «چه شد که اینطور شد!». از طرف دیگر، با شکل‌دهی متعادل این چرخ، انرژی کم‌تری برای حرکت در زندگی لازم داری و جریان زندگی هم روان‌تر خواهد شد.

      امیدوارم که جواب پرسشت را داده باشم.

  5. ایده چرخ زندگی ایده جالب و کاربردی هست.
    فقط میخواستم این نکته را بگم که من قبلا یه مدل دیگشو یه جای دیگه دیده بودم که شامل این بخش ها بود.
    ۱-فردیت
    ۲-خانواده
    ۳-اجتماع
    ۴-معنویت
    ۵-سلامتی
    ۶-اقتصاد

    1. این نکته را هم یادم رفت بگم
      به نظر من هرچه این دایره گردتر باشه رضایت ما از زندگی بیشتر میشه.
      مثلا اگر میشد یه دایره داشته باشم که تمامی بخش هاش ۵ و ۶ باشه احساس شادی من نسبت به آدمی که یه جای چرخ زندگیش ۸ یه جاش ۲ بیشتر میشد.
      نظرتون چیه؟

      1. دقیقاً درسته.
        هرچه به شکل دایره نزدیک‌تر، حرکت هموارتر و زندگی در تعادل بیشتر است.

        اگر قطر دایره بزرگ شود، انرژی کمتری برای طی مسافت بیشتری لازم است. این یعنی هماهنگی کامل با زندگی.

  6. بسیار جذاب و کاربردی بود
    با اینکه بار ها با این مفهوم روبرو شده بودم، اینبار فایل رو پرینت گرفتم و انجامش دادم.
    اخیرا میدونستم که خیلی ابعاد زندگیم مشکل داره ولی فکر نمیکردم بجای دایره یه همچین شکل مسخره ای مثل علامت رادیواکتیو ناقص باشه چرخ زندگیم!
    امیدوارم فصل آینده که دوباره این تمرین را انجام خواهم داد، شاهد شکل لطیف تری باشم!
    سپاس از آیدین عزیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های مرتبط