آیا تابهحال به روند خوب شدن یک زخم دقت کردهای؟ آیا از بدنت که خود یک معجزه است، شگفتزده شدهای؟
به همهٔ زخمها و ضربهها در طول زندگی فکر کن. به زمانی که به گاز دستزده و دستت را سوزاندهای. بهزانو و آرنج زخمی هنگام یادگرفتن دوچرخهسواری. به لیوانی که موقع شستن از دستت افتاده و شکسته و انگشتت را هم بریده است. یک عمر رویدادهای ناگوار که این کشتیای که با آن سفر میکنیم، بهگونهای سحرآمیز از پس همهٔ آنها برآمده است.
بعضی از آنها کمی وخیمتر هستند و هنوز بقایای آنها را میتوان دید. جای زخم یا سوختگی، نشانی از مکانهایی که در آنجا بودهایم و درسهایی که آموختهایم.
اما زخمهای عمیقتر چه؟ زخمهایی که روح یا قلبمان را داغدار کردهاند؟
بهراحتی میتوان روند بهبود بریدگی یا سوختگی را دید. بنابراین صبر و حوصله به خرج میدهیم و به بدنمان اعتماد میکنیم تا کار خود را انجام دهد. ما هم مرهم بر زخم خود میگذاریم، باندپیچی میکنیم و گاهی یک مسکن میخوریم.
سفر درون اما پیچیدهتر است.چطور میتوان روند پیشرفت را اندازهگیری کرد، وقتی نمیتوان آن را با چشم دید؟ ما بهگونهای برنامهریزیشدهایم که منتظر نتیجه باشیم، پس همانگونه که مطمئن هستیم زخم روی دستمان تا ابد باقی نمیماند، میتوانیم به جریان بهبود درونمان هم اعتماد کنیم؟
رابطهٔ نزدیکی به هم میخورد، عزیزی از دنیا میرود، دوستی خیانت میکند. برای همهٔ ما اتفاقاتی رخ میدهد که داغدارمان میکند و زخمی در عمق وجودمان باقی میگذارد که با چشم دیده نمیشود، اما عمق وجودمان را به درد میآورد.
برای رهایی از آن هر کاری از دستمان برمیآید، انجام میدهیم. انکار میکنیم، عصبانی میشویم، سوگواری میکنیم. در مرحلهٔ بعد کمی به خودمان میرسیم. بلند میشویم و بهبودی ازآنجا آغاز میشود. اما چرا مسیر بهبودی روحی طولانیتر از بهبودی جسمی به نظر میرسد؟
آیا قانون و قاعدهای برای آن وجود ندارد؟
مثلاً:
انگشتی که بریدهشده: ۱ هفته تا بهبودی
بازویی که سوخته: ۲ هفته
استخوان شکسته: ۶ هفته
زخم درون بسیار ناملموستر است. میتوانیم همچنان به زندگی ادامه دهیم، تصور کنیم رو به بهبودیم و پیشرفت خوبی داریم و بعد یک دفعه بنگ! ضربهای غافلگیرمان میکند.
شاید گاهی توقع بیشازحد داشته باشیم. وقتی زخم بدنمان خوب میشود ولی جای آن برای همیشه باقی میماند، آن را میپذیریم و به زندگی ادامه میدهیم. البته که ممکن است امروزه پوچی باعث شود به سراغ جراحی پلاستیک یا زیبایی برویم. بااینحال هیچگونه جراحی پلاستیکی برای روح وجود ندارد. همینطور جراحی زیبایی برای قلب.
همچون بسیاری از موارد دیگر ما منتظر درمان جادویی هستیم. یوگا حال تو را خوب خواهد کرد. اگر نزد روانکاو یا روانشناس بروی، از پس آن برمیآیی. مراقبه کن، به آرامشخواهی رسید.
نمیگویم این روشها بیفایده است. همهٔ این کارها در جای خود مفید هستند و به فرآیند شفا یابی کمک میکنند.
مقصود من این است.
همچون زخمهای بیرونی و فیزیکی، جراحات روحی درجات مختلفی دارند. از بعضی از آنها عبور میکنی، زمان لازم صرف هضم کردن آن میکنی و به بهبودی کامل میرسی. بعضی از زخمها هم نشانی از خود باقی میگذارند. مانند زخمی که اثرش روی دستت مانده، ممکن است هرروز متوجه آن نباشی. هرازگاهی اتفاقی میفتد که دوباره تو را به یاد آن زخم میاندازد. بهطور اتفاقی چشمت به زخم میفتد، آن را در آینه میبینی یا کسی میپرسد: دستت چطور زخم شده؟
اثر زخمهایی که روی بدنمان مانده، هرکدام اخطاری است. به شعله گاز دست نزن، قبل از اینکه از جایی بپری نگاه کن، وسایل تیز را بااحتیاط استفاده کن.
آن دسته از زخمهای روحی که هنوز با ما هستند نیز یادآور چیزی هستند. به حس و بینش خود اعتماد کن، روند مرگ وزندگی را بپذیر، ببخش (بهویژه خودت را).
زخمهایی وجود دارند که تا ابد با ما میمانند و اثر آنها همیشگی است. اما این بدان معنا نیست که قراراست بهاندازهٔ اول دردناک باشند. مهمترین آنها، زخمهایی هستند که اثرشان باقی میماند. آنهایی که اتفاقی یا در زمانهایی نامناسب یادشان میافتیم. این دردها به ما کمک میکنند تا نویسندهٔ فعال داستان زندگی خود باشیم.
دفعهٔ بعدی که دردی کهنه را دوباره احساس کردی، یا بهیادآوردن خاطرهای تو را به تعجب واداشت که چرا نمیتوانی از آن عبور کنی، کمی با درد خود همراه شو.
- اثر زخمی را روی بدنت پیدا کن و با انگشت آن را لمس کن.
- در زندگی مسائلی هست که قرا نیست فراموش شود.
- من کاملاً باور دارم که «چیزهایی که فراموش ناشدنی» هستند، ما را بیشتر و بیشتر به سمت مهمترین درسهای زندگی سوق میدهند.
پذیرش
هر انسانی به این دنیا آمده تا راه زندگی خود را طی کند. به همان اندازه که ما انسانها به هم وابسته هستیم، سفر فردی بخشی از زندگی انسانی است. وقتی به مرحلهای برسیم که بتوانیم زخمها را همانطور که هستند بپذیریم و احساس نکنیم که بهشدت به ما آسیبزدهاند، به آرامش رسیدهایم.
- دست از پرستاری زخمهای کهنه بردار، فکر نکن اگر پانسمان آن را برداری شروع به خونریزی میکند.
- درس زندگی خود را باعلاقه بپذیر.
- از اینکه هنوز اینجا هستی و میتوانی ازآنچه آموختهای استفاده کنی، سپاسگزار باش.
- به زندگی عشق بورز. زندگی کن.
- این زخم تو را از دیگران متمایز میکند.