ماجرای یک تصمیم؛ بخش دوم: معجزه مرگ
توضیح: این نوشته، قسمت دوم و آخر پُست «ماجرای یک تصمیم» است. مرگ را معمولاً نمیپسندیم و از آن واهمه داریم. چراکه فکر میکنیم مرگ، پایان است و بعد از آن هیچ! ولی تا مرگی نباشد، تولدی هم نیست. همانطور که ما بهعنوان انسان دارای تواناییهای نامحدودی در انجام کارهای مختلف هستیم و همه با تمرین و […]
ماجرای یک تصمیم؛ بخش اول: شناسایی الگوهای رفتاری
دیروز متوجه شدم که مدتیاست سعی میکنم کاری را انجامدهم و بیشتر از آنکه اقدامیکنم، بهقولی گوشهٔ ذهنم نگهمیدارم. این زمان برای دوهفته اخیر بههمین شکل بوده ولی حواسم بهش جمعنشده بود. البته دقت که میکنم متوجه میشوم این از آن دسته کارها بود که نیاز به همکاری و پیگیری چندنفره و گروهی بود و بهتنهایی کار زیادی […]
چرا به رفتارهایی جذب یا از آن طرد میشوم؟
بارها شده دیدن افرادی یا بهتر بگویم رفتاری از آنها باعث میشود که در محیط راحت نباشم. وقتی که دقیقتر میشوم میبینیم که تمام این افراد اغلب دارای ویژگیهایی مشترک بودند که در من به اندازۀ کافی رشد نکرده بود. اینگونه رفتارها باعث میشد تا عدهای برای من مناسب و عدهای دیگر نامناسب برای ارتباط باشند. […]