منزل جدید نوشتهها
دو روز پیش طی مراحلی تونستم نام دامنهام رو انتخاب کنم. وقتی با کامیار صحبت میکردم، تصویر باغی در ذهنم شکل گرفت که پیرمردی در آن قدم میزد. صورتش را نمیدیدم ولی از پشت دستهایش را گره کرده بود و در حال پیادهروی بین درختان بود. قدمهای آهستهای برمیداشت بهطوری که کیفیت حضورش را میشد […]