معمولاً هفتهای چند بار صبحها چند ساعتی در کافه مینشینم و کار میکنم. البته بیشتر مینویسم و نوشتههای اینجا اغلب محصول چنین روزهایی است. این روزها آنچنان برایم سازنده و خلاقانه است که تاکنون نمونهاش را در هیچ شرکت یا محیط کاری تجربه نکردهام. در ماه رمضان این فرصت نبود و بیشتر وقتم را در خانه و دفتر میگذراندم.
دیروز، اولین روزی بود که تصمیم داشتم مجدداً روزم را با کافه شروع کنم. از شب قبلش ذوق داشتم و صبح با هیجان و کلی برنامه برای انجام دادن به سمت کافۀ محبوبم رفتم. به آنجا که رسیدم، متوجه شدم که ساعت کاریشان تغییر کرده و برای صبح بازنیستند. به دقیقهای تمام برنامهام و همچنین انرژیام تغییر کرد. آن چیزی که برای روز برنامه ریخته بودم، به ناگاه عوض شد.
متوجه شدم که ذهن من چند روزی برای این فرصت لحظهشماری میکرد و تمام رویدادهای روز را به آن وصل کرده بود. متوجه شدم که این اولین باری نیست برنامهام عوض میشود و یاد آن اصطلاح معروف افتادم که «هر چیز که دنبالش هستی، اتفاق نمیافتد و آن چیزی که بدان توجه نمیکنی، مقابلت ظاهر شود.»
با اجازه دادن به رخدادها؛ همانگونه که رخ میدهند و دخالت نکردن در جریان روی دادنشان، فرزانگی پدیدار میشود.
– لائوتزو، تائو ته چینگ
فرصت
پسازآن کافۀ دیگری را انتخاب کردم. بیرون نشستم و از هوای خوب لذت بردم. ولی ذهنم کاملاً پراکنده بود و نوشتن برایم ناممکن. در زمانهای مختلف خود را در خیرگی به آسمان، زمین یا گربههای محل پیدا میکردم. از محیط لذت میبردم که اگر مانند سابق داخل مینشستم، امکانش نبود.
دراینبین متوجه تغییر شدم و دیدم که از آن جاماندهام. ذهنیتم بر مکان، زمان و رویدادی متمرکزشده بود و این کاملاً عکس اصل «ناپایداری» است. اصلی که میگوید هرآن چیزی که بر روی کرۀ خاکی وجود دارد، بخشی از طبیعت است و شامل فرآیند تغییر. روابط انسانی، مدل فکری و سبک زندگی همگی در فرایندهای مختلف تغییر میکنند.
اما من به صبح روزهایی که به کافه میرفتم عادت کرده بودم. عادتی که مرا از ناپایداری و تغییر شرایط غافل کرده بود. از دیروز تاکنون به این فکر فرورفتهام که چطور میتوانم به بود یا نبود چیزی عادت نکنم و به آن وابسته نشوم.
گاهی اوقات، آنقدر به مسیر زندگیمان وابسته میشویم که فرصتهای ناب را نادیده میگیریم چون نمیدانیم با آن، چه کنیم.
– پائولو کوئلیو
پیشنهادهایی برای تمرین ناپایداری
یادم آمد که زندگی دستودلباز و بخشنده است. تا جایی که نیاز به یادگیری چیزی باشد، مطالب آموزشی آماده میکند و در اختیارمان میگذارد. مطمئن میشود که آن را یاد بگیریم و اگر زمانی آن را فراموش کنیم یا عامدانه کنارش بگذاریم، از در یا مسیر دیگری وارد میشود.
من نیاز به یادآوری ناپایداری دارم و برای همین در شرایط مختلف تغییراتی در مقابلم ظاهر میشود. پس:
- سعی میکنم به یاد داشته باشم، در دنیا فرصت برای تجربه کردن و لذت بردن زیاد است و لازم نیست که همیشه خوشیها را با خود حمل کنم.
- سعی میکنم فراموش نکنم، آن چیزی که امروز از آن لذت میبرم، ممکن است فردا به چیزی ناخوشایند برایم تبدیل شود.
- سعی میکنم فراموش کنم، چیزی پایدار و ثابت است و شامل تغییر نمیشود.
نگاه شما به تغییر چگونه است؟ دیدگاهتان را به اشتراک بگذارید.