به پاندورا جعبهای دادهشده بود که او را از باز کردنش منع کرده بودند. اما کنجکاوی و علاقه به دانستن محتوای جعبه باعث شد تا سرانجام آن را باز کند. پس از باز کردن جعبه، محتویاتش بیرون آمد و در زمین پراکنده شد. قبل از آنکه جعبه را ببندد؛ خشم، نفرت، دروغ و بسیاری از پلیدیها از جعبه بیرون آمد و به زمین راه پیدا کرد. اما چیزی در جعبه باقی ماند و هیچوقت فرصت بیرون آمدن نیافت. تهماندۀ جعبه «امید» بود.
امید چیست؟
امید، احساسی است برای نیاز به بهبود. در شرایط تلخ و ناراحتکننده یا مواقعی که انتظار رویدادی متفاوت داریم. ممکن است بگویید که این مشخصات خوشبینی است. این دو خصوصیت اشتراکهایی دارند ولی اختلاف پایهای در آنها وجود دارد. اولی احساسی است که از درون بروز میکند ولی خوشبینی رفتاری است آگاهانه که از روی انتخاب شکل میگیرد.
بسیاری امید را جهالت میدانند و داشتنش را بیهودگی. فردریش نیچه هم بره مین باور بوده و گفته: «امید پلیدترین پلیدیهاست، چون به عذاب انسان تداوم میبخشد.» اما عدهای هم آن را بخش جدانشدنی از زندگی میدانند و باور دارند که بدون آن زندگی میسر نیست. همانطور که آلکساندر دوما میگوید: «تمام خِرد انسان در دو کلمه خلاصه میشود. صبر و امید.»
به نظرم اگر امیدی نبود، بهبودی از بیماری میسر نمیشد، رشد و خلاقیت شکل نمیگرفت و زندگی معنی خود را از دست میداد.
ممکن است مرا خیالباف تصور کنی، اما من تنها نیستم. امیدوارم روزی شما نیز به ما ملحق شوید که همانا ازآنپس دنیای ما یکی میشود.
– جان لنون
حدود دو سالی است که اخبار را مانند گذشته جدی دنبال نمیکنم. خواندنش برایم ناسالم و اضطراب آور است. شنیدن اخبار برایم محدود به چند خبری است که در شبکههای اجتماعی داغ میشوند. هفتۀ پیش دو خبر خواندم که از همین دسته بود. آن را همزمان سه نفر از دوستانم در سه نقطه از دنیا به اشتراک گذاشته و نظرشان را در مطلبی کوتاه منعکس کرده بودند.
هردو اخبار بسیار جالب و امیدوارکننده بود و هردوشان از پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان. رهبری جنجالی با تفکری بسیار متفاوت از پیشینیان خویش.
در خبر اول آمده بود که پاپ، در جمعی از نمایندۀ سرخپوستان آمریکا برای نسلکشی آنها رسماً عذرخواهی کرد و در جایگاه رهبر دنیای کاتولیک، از رفتار کلیسا درگذشته «پشیمان» بود. پاپ گفتند: «صادقانه درخواست بخشش میکنم. نه فقط برای توهینی که از سمت کلیسا به شما شده، بلکه برای جنایاتی که علیه مردم بومی و در زمان بهاصطلاح پیروزی آمریکا رخداده است.» دومین خبر در مورد سیاست جهانی و مالی است، که خودتان بخوانیدش.
شنیدن اینگونه اخبار در دنیا، نشاندهندۀ سطح جدیدی از تعقل در عرصۀ سیاست است. نوعی از آن که برادری و برابری را در یک راستا میبیند و نفع خود را در نفع جمع جستجو میکند. میاندیشد که آسودگی خویش در آسودگی اجتماع و هم نوعان خود معنی پیدا کند و برای رسیدن به آن از شانههای یکدیگر بالا نمیروند.
اینها اخباری هستند که امیدواری در آنها نهفته است. امید به آیندهای که هرچند گذشتۀ آن تخریب بسیار برای خود انسان و طبیعت در برداشته، اما بازهم روزنهای از نور در تاریکی است.
امید به آینده
دیروز پس از ۱۲ سال کدورت و ۲۲ ماه مذاکرات فشردۀ پر افتوخیز و مخالفتهای گروههای فشار از چندین سو، و فقط با امیدواری، درایت و در نظر گرفتن منافع طرفین، مذاکرات بر سر مناقشۀ هستهای ایران پایان یافت و مرحلۀ جدیدی از تعامل آغاز گشت. مناقشهای که میتوانست همان ۱۲ سال پیش رفع گردد و همانطور که جواد ظریف، از آن بهعنوان «بحران غیرضروری» یاد میکند و میگوید: «بحران اتمی ایران یک «بحران غیرضروری» بود. توافق امروز برای همه کامل و جامع نیست، ولی دستاوردی مهم است.» در ادامه او این توافق را آغاز یک فصل جدید از امید خواند و از همه دعوت کرد که آینده را بر مبنای آن بسازند.
دیروز برای من و بسیاری از ایرانیان امید به آینده جان تازهای گرفت. امید به آیندهای که:
- مخالفت، لجاجت و سرکشی در این دنیا همیشه پیروز نیست.
- گفتوگو سالمترین، راهگشاترین و انسانیترین روش برای حل مشکلها است.
- در پس تمام کینهتوزی، تنفر و ناملایمات ساحت بشر، میتوان بازهم سازش و تعامل را چارۀ کار کرد.
درنهایت همه میدانیم که این توافق ایدئالترین برای هیچکدام از طرفین مذاکره نیست، اما مذاکره «بهترین» حالتی بود که برای رفع این مشکل انتخابشده است.
ازاینرو خوشحالم که دو سال پیش به دولت امید، امید بستم. همچنین امیدوارم که با این قدم مسائل اقتصادی و اولویت اصلی ما بهبود یابد تا فرصت و امکانی برای توجه به نیازهای دیگرمان اعم از نیازهای عاطفی، اجتماعی و فرهنگی فراهم شود.
و بازهم امیدوارم که همگی رویۀ گفتوگوی سازنده را پیشه کنیم و بدانیم که گفتوگوی درون و برون چقدر کارساز است.