امروز، ۱۶ فروردین، سومین سالروز راهاندازی «قدم زدن در باغ عدن» است.
اولین نوشتهام را در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۹۳ نوشتهام. به یاد دارم قبل از سال اشتیاق زیادی برای راه انداختن وبلاگ و نوشتن داشتم.
از آن روز تاکنون ظاهر وبلاگ ۳ بار عوضشده و مسیرش نیز کمی تغییر کرده است. هرچند که هنوز هم مقصد مشخصی ندارد ولی تا حد زیادی برای ادامهٔ راه وضوح پیداکرده است.
شاید کنجکاو باشی که نام «قدم زدن در باغ عدن» از کجا آمده و چطور به این نام رسیدهام.
آخرهای سال ۱۳۹۲، به فکر راه انداختن وبلاگ بودم. پیشتر در وردپرس و تامبلر چند وبلاگ راه انداختهام ولی بعد از مدتی رها میشد و درنهایت پسازآنکه تمام و کمال از ادامهٔ آن منصرف میشدم، حذفشان میکردم.
باغ عدن از کجا آمد؟
نام سایت را دریکی از تخیلها پیدا کردم. زمانی که در تصویرهای خیالی گشتوگذار میکردم، پیرمردی را دیدم. او در باغی و میان دو ردیف از درختان یکشکل و هم سن و سال قدم میزد. دستهایش را در پشت گرهکرده بود و با دقت به هرکدام از درختان توجه میکرد.
به هر درخت توجه خاصی داشت و حتی برای بعضی از آنها میایستاد و چند لحظهای به او خیره میشد. گویی با او احوالپرسی میکند. گویی حال درخت را میپرسد.
در نگاه پیرمرد، قدم برداشتنهایش و حتی حالت ایستادن او انبوهی از صبر، بلوغ و خرد میتوان یافت. همراه او سگ بازیگوشی بود که مدام اینطرف و آنطرف میدوید.
من پیرمرد را از پشت میدیدم و صورتش را هرگز ندیدم. شاید او خودم است، شاید ناخودآگاهم است و شاید غریبهای است که بعدها آشنا خواهم شد.
هیچوقت ابعاد باغ را هم ندیدم. گمان میکنم که باغ وسیعی باشد که سروته نداشته باشد. من فقط دو ردیف از درختان را دیدم. از اندازهٔ درختان متوجه میشوم که حدود ۵۰ ساله باشند.
در همان زمان که محو دیدن پیرمرد و سگ در باغ بودم، نامی در ذهنم نقشبست. به انگلیسی بود ولی خیلی آشنا بود. Walk in Eden
بله. نام سایت از ترجمهٔ انگلیسیاش میآید. برای همین نام فارسی آن کمی طولانی است. در ابتدا آن را «پیادهروی در باغ عدن» ترجمه کردم و سپس به «قدم زدن در باغ عدن» عوض کردم.
برای من باغ عدن سمبل جایی است که زیباست. بد و خوب ندارد. هرچه هست، همان است. هر برداشته میشود داشت. مرگ و تولد در آن جاری است. حیوانها و گیاهان در آن متولد میشوند، رشد میکنند و روزی آن را ترک میکنند.
میتوان در باغ عدن قدم زد و از زیبایی آن لذت برد. میان آن ناراحتی و شاید زشتی هم باشد. ولی آنهم بخشی از خاصیت باغ عدن است. میتوان هر آنچه هست را پذیرفت و لذت برد.
به گمانم آن پیرمرد و همراه او (سگ)، سمبل خرد و بازیگوشیاند. سمبل یکی شدن با طبیعت و کنجکاوی. سمبل درک عمیق و همراهی.
آیندهٔ باغ عدن
امروز سومین سال از خانهٔ جدید است. خانهای به نام باغ عدن. نیتام از راهاندازی اینجا به اشتراک گذاشتن تجربهها و دیدگاهم از زندگی است. هدفم دعوت برای مشارکت و همراهی در باغ عدن است.
One Response
بسیار عالی ❤