امروز در ایران عید قربان است و مطابق سنت افراد بسیاری قربانی میکنند. حیوانی را بهعنوان سمبل بخشیدن انتخاب و آن را قربانی میکنند. قربانی کردن حیوانات رفتاری مرسوم است که مانند بسیاری از رفتارهای دیگرمان فقط فعلی از آن باقیمانده و دیگر از مفهومش چیز زیادی نمایان نیست.
تاریخچۀ قربانی کردن برای خدایان به زمانهای دور بازمیگردد. از قربانی کردن انسان و حیوان تا پخش مواد خوراکی به دیگران، همگی در فرهنگهای مختلف، بهعنوان نشانهی ازخودگذشتگی استفاده میشده است. به لحاظ لغوی، قربانی کردن یعنی پیشکش چیزی ارزشمند برای دلیل یا خواستهای باارزشتر.
به گمانم هیچچیز باارزشتر از کسب آگاهی نیست. آگاهی از اینکه ما (انسان) از جهاتی اشرف مخلوقات شدهایم و به همان دلیل مسئولیتی هم بر دوشمان است. آگاهی از آنکه همۀ مخلوقات در دنیا یکی هستند و از یکی شروع میشوند. آگاهی از تواناییها و پتانسیلهای ناشناختۀ خود.
دراینبین و برای رشد آگاهی لازم و جایز است تا ما هم قربانی کنیم. اما نه حیوان و نه انسان، بلکه رفتار و تعاملمان با دنیا نیاز به قربانی کردن دارد.
۶ مورد از چیزهایی که میتوان (بدون خونریزی) قربانی کرد
این چند مورد پیشنهادهایی هستند که باعث رشد و شکوفایی آگاهی میشوند، که درنهایت به سمت تکاملبخشهای دیگر ما (روح و تعقل) سوق پیدا میکنند. رفتارهایی که برعکس به دلیل ساختار و شکلگیری آنها، درونی شده و قربانی کردن آن دشوار است. اما آن چیزی که ورای قربانی کردن آن حاصل میشود، بدون توصیف و لذتبخش خواهد بود. ممکن است که مثالهای زیر نمونهای بارز از بخش باارزش ما نباشد و نیازی به قربانی کردن نداشته باشد. اما گذشت از وابستگیها و نزدیک شدن به خود واقعی لازمۀ سعادت است.
۱. ترس از انجام کارها
آخرین باری که کاری را برای اولین بار انجام دادهاید، کِی بود؟ ممکن است برای مدتی کاری را در ذهن خود بپرورانیم ولی هیچوقت اجرایش نکنیم. از ترس آنکه مبادا خوب از آب درنیاید، باعث قضاوت دیگران درم ورد ما شود یا اینکه اصلاً توانایی انجامش را نداریم! اما تمام اینها معادلات ذهنی است که رابطۀ حداقلی با واقعیت دارد.
۲. ترک عادتهای ناخوشایند
از قدیم گفتهاند که ترک عادت موجب مرض است. اما در این مورد با قدیمیها نمیتوانم موافق باشم. شاید برعکس این مثل درستتر باشد که ترک نکردن عادت ناخوشایند موجب مرض است. آن چیزهایی که مانند سیگار کشیدن، تندخویی یا رفتارهای دیگری که عادت شدهاند، نیاز به تغییر دارند.
۳. چیزهایی که متعلق به ما نیستند
لازم نیست که هرچه را که میبینیم و میپسندیم، از آن خود کنیم. خیلی از آنها فقط برای لذت بردن در لحظه میباشند و داشتنشان باعث سلب آرامش و آسایش میشود. وسایل، افکار و دانش از انواعی هستند که همیشه نیازی نیست همۀ آنها را از آن خود کرد. داشتنش سنگینی میآورد.
۴. خواستههایی بر اساس هوس
نیازهای اصلی زندگی، آنهایی است که توجه به آنها و داشتنش موجب آرامش خیال، رضایت و خوشنودی پایدار میشود. برعکس خواستههایی که بر اساس هوس باشند، گذرا هستند و بیشتر باعث پریشانی خیال میشوند. از امروز توجه کنیم که چطور انتخاب میکنیم.
۵. نقابهای شخصیتی
ممکن است که شما در مقابل افراد مختلف، رفتار متفاوت داشته باشید. تعدادی از آنها آگاهانه و بقیه ناخودآگاه هستند. آنهایی که آگاهانه هستند و میدانید که رفتاری واقعی را نمایان نمیکنند، نیاز به توجه بیشتری دارند. چون پیوسته شمارا از خود واقعیتان به دلایل مختلف دور نگه میدارند. ببینید که چه چیزهایی را پنهان میکنید و چرا؟
۶. رابطههای ناسالم
ممکن است رابطهای را برای مدت طولانی بهزور و بند نگهداشتهاید، بیآنکه انرژیای در آن ردوبدل شود. صرف اینکه رابطه قدیمی یا نزدیک بوده و یا اینکه پایان دادن به آن صورت خوشی ندارد. اما شاید بستن رابطه آن را به سطح جدیدی منتقل کند و فقط با پایان آن این سطح جدید نمایان خواهد شد.
شما حاضر به قربانی کردن چه چیز هستید؟
موسیقی پیشزمینه حین نوشتن: PC Davidoff – Raku
3 Responses
خیلی ممنون از نوشته تون. به نظرم آگاهی و توجه به صدای درونی، بسیار کمک به انتخاب موارد بالا را می کند.
ممنون از توجهت.
ممنون از نوشته زیباتون.پس ما هم باید قبل از قربانی کردن به یک سفر درونی بریم و آنچه که مارا به رشد و اگاهی و تعالی سوق میدهد رو پیداکنیم و در مسیر و رسالت درست گام برداریم.بینهایت سپاس از مطلب زیباتون