هر آنچه بشر ساخته، تنها تغییر و تقلید از همان چیزهایی است که از قبل وجود داشتهاند. هر ماشینی هم که بسازید، بهترین سیستم مکانیکی و الکتریکی و پیچیدهترین کارخانههای ساخت مواد شیمیایی درون بدن خودتان است.
۱. هر چیزی را سرچشمۀ الهام خود قرار بدهید
اگر منظور از خلاقیت، هنر باشد، بازهم هر چه خلق کنید، فقط تقلید ناچیزی از طبیعت است. خلاقیت به معنای حقیقی وجود ندارد. خلقت پیشازاین رخداده است. شما تنها ازآنچه خلقشده، تقلید میکنید.
بنابراین اگر به دنبال خلاقیت در هر زمینهای هستید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به عمیقترین شکل ممکن ببینید و مشاهده کنید. اگر در خود ویژگی مشاهده گری را بپرورانید و هر آنچه انجام میدهید و هر اتفاقی که در اطرافت رخ میدهد را مشاهده کنید، بینش فوقالعادهای پیدا میکنید و متوجه میشوید که چهکارهایی میتوانید انجام دهید.
خلاقیت لزوماً به این معنا نیست که چیز به خصوصی اختراع کنید. ممکن است یک نفر خلاقانه جارو بزند. اگر بتوانید آنچه در درونتان، در همۀ ابعاد وجودیتان رخ میدهد را بهدرستی ببینید، بهشدت خلاق خواهید شد. اگر بهطور مداوم اطراف را مشاهده کنید، متوجه میشوید که همیشه یکراه خلاقانهتر برای انجام هر کاری وجود دارد.
۲. تمرین کنید که بدون تحریف واقعیت، فقط مشاهده کنید
اگر میخواهیم خلاقیت ایجاد کنیم، باید ذهن را طوری تربیت کنیم که چیزی را تحریف نکند. اگر خاطرات و اتفاقات زندگی را همچون کولهباری به دنبال خود بکشید، نمیتوانید مسائل را آنگونه که هستند، ببینید.
آینه زمانی به درد میخورد که تمیز و شفاف باشد. اگر کثیف باشد یا اعوجاج داشته باشد، واقعیت را آنطور که هست نشان نمیدهد. طبیعت آینه به این صورت است که اگر در مقابلش بایستید، شمارا باشکوه تمام نشان میدهد. اگر آینه را رها کنید، آینه هم شمارا ۱۰۰ درصد رها میکند. حتی ذرهای از شمارا در خود نگه نمیدارد. نفر بعدی که در مقابل آینه میایستد نیز خود را تمام و کمال میبیند. اگر میلیونها نفر در مقابل آینه بایستند، ذرهای از خود را در آینه باقی نخواهند گذاشت.
اگر بتوانید ذهنتان را طوری نگهدارید که مسائل زندگی، خدشهای بر آن وارد نکند، میتوانید هر چیزی را دقیقاً همانطور که هست، ببینید؛ بنابراین فضای کافی برای خلاقیت و ابتکار در همۀ زمینهها ایجاد میکنید.
خلاقیت بهطورکلی این است که تنها پذیرای زندگی باشید. بهجای اینکه ذهنتان و ازدحام افکارتان باشید، فقط بازتابی از زندگی باشید.
۳. با رویدادهای زندگی همراه شوید
اگر میان آنچه مهم یا بیاهمیت است، یا آنچه دوست دارید یا دوست ندارید، تفاوتی نگذارید، همهچیز را همانطور که هست میبینید؛ اما اگر چیزی را مهم یا بیاهمیت بنامید، چطور میتوانید با آنچه فکر میکنید مربوط به شما نیست، همراه شوید؟
وقتی مشارکت در کار نباشد، هیچچیز درستکار نمیکند. اگر با هر آنچه اکنون در ارتباط هستید عمیقاً درگیر شوید، میتوانید مسائل را بهدرستی ببینید. اگر نگاهتان اینگونه باشد، خلاقیت بسیار آسان خواهد شد. تنها سؤالی که باقی میماند این است که چه وسایل یا امکاناتی در دست دارید و چطور باید از آنها استفاده کنید.