هر نادانی میتواند انتقاد، شکایت یا کسی را محکوم کند. ولی برای درک کردن و گذشت، شخصیت و خویشتنداری لازم است.
– دِیل کارنِگی
در حال چَتکردن با پویا بودم. در همان چند جملهٔ اول متوجه شدم که بیپرده و از درونم صحبت میکنم. یعنی از ظاهرسازیهای مرسوم در مراودات روزمره، استفاده از واژههای بیروح خوبم، شکر یا بدنیستم پرهیز میکنم و از اصل حالم صحبت میکنم.
میتوانستم از فرصت استفاده کنم و خود را بازکنم، یا اینکه اصلاً احساسم را بیان نکنم. من اولی را انتخاب کردم. میدانستم که این بهترین کار است.
هرازگاهی و اغلب در فصل بهار، روزهای گیج و تاریکی را تجربه میکنم. درگذشته هرسال این تجربه بسیار مخرب بود و با آغاز آن، زندگی روزمره من تعطیل میشد. اما چند سالی است که به زمان، نوع و اندازهاش آگاهم و کمکم شروع به یادگیری از نیمهٔ تاریک خودکردهام. آموختهام که:
- این شرایط مانند هر تجربهٔ «خوب و بد» دیگر میگذرد و پایدار نیست؛
- با تکرار این شرایط میتوانم به ناخودآگاهم نزدیکتر شوم که خود، یادگیری محض است؛
- درک کردن خودم راحتتر شده و ازاینرو کمتر خودم را قضاوت میکنم.
قبلاً در زمانهایی که نزد معدود افراد معتمدم بودم، ترجیح میدادم شرایطم را توضیح دهم و بهاصطلاح خودم را برای آنها بازکنم، اما متوجه شدم که بیشتر خود تخریبی میکنم، حتی گاهی بیشازحد به تأیید دیگران و شنیدن نمای دیگری از واقعیت، نیاز پیدا میکردم.
کمکم آموختم که میتوان خود را برای دیگران باز کرد، بدون اینکه بعدازآن مجبور باشیم بقایای خود را با جارو از روی زمین جمع کنیم.
این چند پیشنهاد ممکن است مفید باشد:
۱. توصیف واقعیتها
اینجاست که باید دقت کنی داستانت را کم یا زیاد نکنی!
بهجای اضافه کردن بار دراماتیک، به آنچه رخداده بسنده کن. این مرحله مانند پشتبامی است که یک سمتش دلسوزی است و سمت دیگرش قضاوت! اگر میخواهی از هیچ سوی بام پرت نشوی و بهجای آن درک شوی و حتی دیدگاه مخاطبت را هم بشنوی، بهتراست از اضافه گویی و بزرگنمایی پرهیز کنی.
در رفتار آگاهانه انتخاب واژهها بر اساس احساس، منظور یا نیاز بسیار مهم و تأثیرگذار است. هم برای خود و هم برای مخاطب. تأثیر مثبت و منفی واژهها غیرقابلتصور است. واژهها آنچنان قدرتی دارند که میتوانند فرد امیدواری را ناامید و ناامیدی را امیدوار کنند. میتوانند شخصی را خوشحال یا ناراحت کنند یا حتی زخمی را التیام بخشند یا جراحت ماندگاری ایجاد کنند.
امروز، زمانی که میخواستم توضیح دهم حالم چطور است، بهواژهای که میتوانست حال من را واضحتر توصیف کند، دقت کردم. میتوانستم از بین واژههای کلافگی، گیجی، ناامیدی، دل سردی یا حتی افسردگی یکی را برای توصیف حالم انتخاب کنم، اما هیچکدام توصیف کاملی از حال من نبود. دقیقتر که شدم به «کلافگی از شلوغی» رسیدم.
حال تصور کن چه قدرتی در زبان ما وجود دارد، میتوان هرلحظه با آن معجزه کرد. بیشتر اوقات معنا و بار کلمات را میدانیم ولی بهاشتباه واژههای ناهمگونی برای بیان منظورمان برمیگزینیم.
۲. توجه به حسها
ممکن است همزمان با صحبت، حسهایی نمایان شود. مورمور شدن موی دست، بغض یا اندوه شدید. به آنها توجه کن. ممکن است در این شرایط زاویهٔ دیگری از داستان برای خودت روشن شود. شاید همان لحظه متوجه شوی که ناراحتیات از کجا بوده و چرا آنقدر اذیت شدهای.
این از ویژگیهای منحصربهفرد باز کردن درون و از دل صحبت کردن است. گاهی اگر روزها هم با خودت باشی و در مورد مسئلهای بیاندیشی، جای چند دقیقه صحبت کردن دلی را نمیگیرد.
۳. توجه به رفتارهای شخصی بهعنوان ویژگی و نه عیب
اگر برخی از رفتاریهایت متفاوت با دیگران یا حداقل اطرافیانت است، از آنها بهعنوان عیب یاد نکن! صبح دیرتر بلند شدن، بیشتر دیدن بهجای خواندن یا نیاز به خلوت شخصی بیشتر، ویژگی است. پس جوری آنها را عنوان نکن که عیب دیده شوند.
۴. مثال زدن در صورت نیاز
استفاده از استعارهها، مثالهای شخصی یا تجربههای مشترک، کمک میکند منظورت را واضحتر منتقل کنی. همچنین بسیاری از صحبتهای غیرضروری و احتمالاً خستهکننده حذف میشود و حوصلهٔ مخاطب برای گوش دادن و درک کردن بیشتر میشود.
اما
مانند هر فعالیت، توانایی و استعدادی، درک شدن و مهمتر از آن درک کردن نیاز به تمرین و پیگیری دارد. اگر تجربهٔ ناخوشایندی از باز کردن خودت داری، مثلاً قضاوت شدهای و مصمم هستی دیگر به کسی اعتماد نکنی، بهتر است این بار آگاهانه این روش را امتحان کنی.
5 Responses
درود بر آقای حبیبیِ عزیز،
به نظرم میرسه همهی اینها، با این پیشفرض باید خونده بشه که شخص برونگراست؛ وگرنه برای آدمی مثل من که خودم رو درونگرا میدونم، مشکل اصلاً «بازکردنِ خود برای دیگری» است، نه شیوهها و راهکارهای اون!
سلام مهدی جان
به عنوان یک درونگرا، با حرفت موافقم.
برای من فضای امن و مخاطب قابل اعتماد، مقدمهٔ آغاز «بازکردن» است.
ممنون، مختصر و مفید بود
واقعا داشتن کسی که همدل باشه و حرف رو از زاویه خرد بسنجه کمک کننده است. حتی تنها صحبت کردن با این شخص ما را به سمت تنیجه دلخواه رهنمون میشه.
http://www.chopra.com/ccl/speak-your-inner-truth-with-the-fifth-chakra
Thanks Aidin jan