کارگاه درون‌گردی: تجربه‌ای از ۴ عنصر در ۴ هفته

پنجشنبۀ گذشته (۲۲ مرداد ۱۳۹۴)، آخرین جلسه از دورۀ سوم کارگاه «درون‌گردی» بود. این کارگاه با ۳ گروه و ۱۵ نفر در ۴ هفته انجام شد. همراه یکدیگر با چهار عنصر (باد، آب، آتش و خاک) کارکردیم.

۴ عنصر در ۴ هفته

هفتۀ اول را با «باد» شروع کردیم. جالب بود که در همان روز در تهران طوفان آمد.

همراه باد به کنج‌های درونمان و گوشه‌های زندگی توجه کردیم. با تمرین چرخ زندگی به نحوۀ چرخش آن دقت کردیم و توجهمان به پستی‌وبلندی‌های آن جلب شد. از خود پرسیدیم که «در حال حاضر چه چیز نیاز به توجه من دارد؟»

در هفتۀ دوم با «آب» جاری شدیم. توجه کردیم به آن چیزهایی که مانع حرکتمان هستند. چیزهایی که انرژی می‌گیرند و در مقابل انرژی نمی‌دهند. چیزهایی که تمرکز می‌گیرند و از اصل زندگی دورمان می‌کنند. با تمرین بی‌نهایت به چهار قسمت تولد، رشد، بلوغ و مرگ بخش‌های مختلف زندگی خود توجه کردیم. از خود پرسیدیم که «حاضر به رها کردن چه چیزهایی هستم؟»

هفتۀ سوم به «آتش» درون نگاه کردیم. به کیفیت آن، به رنگ آن و به سوختن آن. سعی کردیم تا یگانه اشتیاق زیستن را در خود بیابیم. از عنصر وجودی و نیازهای اصلی صحبت کردیم و به فصل‌های مختلف زندگی خود سَرَک کشیدیم. از خود پرسیدیم که «چه چیز در زندگی برایم بسیار اهمیت دارد؟»

در هفتۀ چهارم برای کاشت بذر خود، با «خاک» کارکردیم. بذر ما همان تعهد به تغییر و پایداری به خودمان است. خاک هم بستری برای رشد و باروری است. از خودمان پرسیدیم که «حاضر به تعهد چه چیز هستم؟»

از تجربۀ شخصی، این چهار هفته برایم بسیار لذت‌بخش بود. دورهم می‌نشستیم و در فضایی امن و دور از قضاوت، یکدیگر را می‌شنیدیم. خوشحالم که در پایان جلسه و دوره هیجان، کنجکاوی و حتی غم می‌دیدم.

پایان و تغییر غم دارد. از آنی که بودی و آنی که دیگران در تو می‌دیدند. از آن دور می‌شوی و در مقابل به خودِ واقعی‌ات نزدیک‌تر! می‌بینی که تنها شدی. دیگر کسی با خودِ جدیدت رابطه‌ای ندارد جز خودت. می‌خواهی عقب بکشی و تعامل کنی، اما درونت خواستۀ دیگری دارد.

نه! صبر می‌کنم تا افرادی را بیابم تا با خودِ واقعی‌ام در ارتباط باشند تا آن تصویری که آنها می‌خواهند از من ببینند.

دیدگاه شرکت‌کنندگان

دارم خود واقعیم رو می‌بینم، و مهم‌تر از همه خوب شنیدن و گفتگوهای خوبی که دارم. سارا

برای من که برای اولین بار در همچنین کارگاهی شرکت می‌کردم تجربه جالبی بود تمرین‌هایی که طی دوره انجام دادیم مواردی نبودند که به‌راحتی از ذهن آدم پاک شوند. آناهیتا

کارگاهی که دلم می‌خواهد آدم‌های زیادی ازش برخوردار بشوند. موژان

ادامۀ مسیر

قرار شد که در آینده برای شرکت‌کنندگان کارگاه درون‌گردی، دوره‌های دیگری هم برگذار شود. بسته به نیاز آن موقع کارگاه‌های یک یا دوروزه. به نظر من و تصدیق شرکت‌کنندگان، پیوستگی و استمرار توجه و نگاه به درون باعث تغییر و درنهایت رضایت پایدار خواهد شد. ازاین‌رو برای تمرین‌های تکمیلی دوباره دورهم خواهیم نشست. شاید این بار طبیعت ما را فراخواند.

تمدید دوره

پس از برگزاری دوره و حین آن، درخواست‌هایی مبنی بر تکرار کارگاه داشتم که این درخواست را به فال نیک می‌گیرم و پس از یک هفته استراحت مجدداً از تاریخ ۱ شهریور کارگاه درون‌گردی را برای افراد علاقه‌مند برگزار خواهم کرد. این دوره هم برای سه گروه مجزا و در روزهای یکشنبه، سه‌شنبه و پنجشنبه برای چهار هفته برگزار خواهد شد. حداقل ۴ نفر و حداکثر ۹ نفر برای تشکیل هرروز نیاز است. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحۀ کارگاه درون‌گردی نگاهی بیندازید.

تصویر آیدین حبیبی
آیدین حبیبی
گاهی زندگی ما را از خودِ درون‌مان دور می‌کند. من اینجا هستم تا در فضایی امن و بدون قضاوت، همراهت باشم برای بازنگری، وضوح ذهنی، و شروعی تازه.اگر در جستجوی آرامش و مسیر تازه‌ای هستی، خوشحال می‌شوم همراهت باشم. درخواست جلسهٔ کوچینگ

نوشته‌هایی برای تأمل بیشتر

تصویر آیدین حبیبی در تولد ۳۵ سالگی

۳۵ درسی که در ۳۵ سال زندگی آموخته‌ام

از دو سال پیش، هم‌زمان با راه‌اندازی «قدم زدن در باغ عدن»، سنت هدیه دادن به خودم را آغاز کردم. قبلاً در ۳۳ و ۳۴ سالگی نیز این کار را انجام داده‌ام. سنتی که برای خودم جالب بود که با انجام آن متوجه شدم، بیش ازآنچه فکر می‌کردم، لحظات خوش و لذت‌بخش در طول سال

کتاب تائو ته چینگ (دائو د جینگ)

پیشنهاد کتاب: تائو ته چینگ (دائو دِ جینگ)

تائو ته چینگ ساده ولی پیچیده است. کوتاه است، اما به‌اندازۀ عمر  هستی وسعت دارد. نامفهوم است، ولی عمقی از معنا دارد. یک بازیگر اصلی دارد اما تمام هستی را توضیح می‌دهد. چند روز پیش زمانی که به فکر پیشنهاد این کتاب افتادم، در بین دوستان صحبت از این کتاب شد و آن را با کتاب «چهار

دوستان در حال گفت‌وگوی به شکل دایره

تفاوت توجه، کنجکاوی و دخالت در چیست؟

یک روز عادی در حال رانندگی‌ام و از جادهٔ خلوت لذت می‌برم. بعد از چند دقیقه ترافیک عجیبی من را وادار به توقف می‌کند. بعد از چند دقیقه به قسمتی می‌رسم که ترافیک روان می‌شود و حرکت ماشین‌ها سریع‌تر می‌شود. با تعجب از خود می‌پرسم «چه شد؟» حتماً حدس می‌زنی مشکل کجاست؟

2 دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟

    1. از توجه شما سپاسگزارم.
      برای پائیز این دوره برگذار نخواهد شد. در حال تهیه دوره‌ای دیگر هستم.
      اگر مایلید در سایت ثبت نام کنید تا در جریان دوره بعد قرار بگیرید.
      ممنونم

دیدگاهت را بنویس

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *