فرزانه هرروز در سفر است؛
بدون اینکه خانهاش را ترک کند.
هرقدر هم که مناظر مقابلش باشکوه باشند،
به آرامش او خدشهای وارد نمیشود.– لائوتزو، تائو ته چینگ
امروز صحبتی با دوست عزیزی داشتم که بهدلیل دوری از هم، مدتی امکان صحبت حضوری نداشتیم. بعد از کمی صحبت و بهگمانم فراهمشدن «فضای امن» و مدتی منّومن، حرفی باز شد که شنیدنش برایم بسیار دلنشین بود. صحبتش از آنجا شروع شد که «من دلم برای آیدین قبلی تنگشده و دوست دارم که شخصی که میشناختمش را ملاقات کنم و خاطرات قبلی را مرور کنیم.» بهگفته ایشان، من خیلی تغییرکرده و از خودم دور شدم. از نگاه ایشان، آیدین «جدید» ویژگیهای کیفی سابق را نداشته و تیاز ارتباط ایشان، تنها با هویت قبلی آیدین صورت میپذیرد. من هم صحبت دوستم را دعوتی به گفتگو دیدم و نظراتم را بیان کردم که در اینجا بخشی از آن را خلاصه مطرح میکنم.
بهگمانم ما دائم درحال تغییر هستیم و روند این تغییر برای دیگران که کمتر در ارتباط هستیم و یا گفتگوی فعال داریم، کمتر قابل تشخیص است.
تغییر چیست؟
انتخابیاست که هر لحظه مقابل ما گذاشته میشود. همچنین دعوتیاست به حرکت، در جریان بود و پویا شدن. در واقع ما فقط با تغییر همراه میشویم، چون هرلحظه چیزی در حال تغییر است. و زمانهایی که باز میایستیم، ما انتخاب میکنیم تا از حرکت دور شویم.
حال برگردیم سراغ هویتی که با آن ارتباط برقرار میکنیم. اتفاقی که قبلا هم در اینجا صحبت کردم. در این مورد، هویت آیدین قدیم، که من نیز ارتباط کمی با آن دارم، با دوستم در ارتباط بوده و تمامی شناختهای ایشان با این هویت شکلگرفته، مقایسه و قضاوت میشود.
رویکرد ما با رابطههای انسانی
رابطهها موجودات زندۀ پیچیدهای هستند که دائم درحال تغییرند. رفتار و برخوردهای ما نیز هماهنگ شده با همین تغییرات است. شاید متوجه شدهاید که چرا در جمعی با افرادی راحتتر از جمع دیگری با افراد مشترک هستید. دلیل آن ساختار تودرتوی رابطهها میباشد. بهطور مثال رابطهای که بین من و دوستم به تنهایی است بسیار متفاوت از رابطۀ سهنفری من با دوست مشترک است. در زمان تغییر روابط معمولا دو اتفاق رخ میدهد.
یک؛ یا خود همراه تغییرات شده و از آنها استغبال میکنیم.
دو؛ یا آنها را ناخوشایند میدانیم و با آنها قطع رابطه میکنیم.
حال تصور کنید که من تلاش کنم تا آیدین سابق را همیشه برای ایشان حفظ کنم. یعنی اولاْ از خود واقعیام که ساعتها برای کشف بخشی از آن انرژی گذاشتهام و فرصت رهایی از تعلقات غیرواقعیام را فراهمکردم، بسیار دور شوم و دوماْ همیشه نقابی از گذشته خود داشتهباشم که مربوط به حال نیست. اتفاقی که اصلا برای خود و گروهی که با آنها در ارتباط هستم، سازنده و پایدار نیست.
پیشنهادی برای تکامل روابط
بگذارید مثالی برای وضوح بیشتر این مطلب بیاورم. فرض کنید که با گروهی از دوستان در ارتباط هستید و اتفاقاْ از رابطه و نوع معاشرتی که با آنها دشتهاید، لذت میبردید. ولی در طی سالها و تغییراتی که بهصورت طبیعی برای همه شکل میگیرد، این رابطه کماکان ماند سابق نگه داشته میشود و کمکم جمعشدن دور هم مانند سابق لذت بخش نیست. طوری که میبایست خود را در قالبی نگهدارید که سابق بودهاید. اگر این موضوع برای شما هم مصداق دارد، شاید بتوان پیشنهادهای زیر را چاشنی جمعگروهی کرد که باعث تکامل روابط میشود. یعنی به جای قطع رابطه، از روند تغییر برای یادگیری استفاده کرد که در نهایت باعث محکم شدن آن میشود.
- نیازهای شخصی را فدای خواست [غیر واضح] جمع نکنیم. از این جهت غیر واضح، چون معمولا این نیازها توسط جمع شناسایی و عنوان نمیشوند و بیشتر محصول تفکرات خودمان است.
- نیازمان از جمع را واضح برای خود و سایرین مشخص کنیم. پرسشهایی مانند «چرا من در این جمع هستم؟» یا «شرکت در این گروه کدام نیاز من را پاسخ میدهد؟» لازم نیست که همیشه نیازهای معنوی در جمع برآورد شود. شاید تصمیم بگیرید که فقط برای چند ساعتی از روزمره خودتان دورشوید. شناخت و انتخاب آگاهانه این موضوع در توجه شما به نیازهایتان کمک میکند.
- تغییرات خود و سایرین را ببینید و درمورد آن صحبت کنید. مثلا: «متوجه شدم که اخیرا به موسیقی پاپ علاقهمند شدی. درسته؟»، «اخیراْ، برای من رفتار حیوانات وحشی خیلی جالب است. میخواهی بیشتر بدانی؟»، «از نوع لباست متوجه شدم که به بافتهای طبیعی علاقه پیدا کردی. حقیقت دارد؟»
پیشنهاد شما برای هماهنگ شدن با تغییر جیست؟
One Response
بادها خواهند وزید
تو میتوانی در برابرشان دیواری باشی
و یا آسیاب بادی…
درس محوری بودا هم شاید کمک کند: ریشه راحت نبودن با هر موضوعی متناسب است با فاصله بین آنچه حقیقت دارد با آنچه فکر میکنیم باید حقیقت داشته باشد.