هدف‌گذاری هوشمند چیست؟

این نوشته بخشی از مجموعه آموزش‌هایی دربارهٔ «علم و هنر راهبری» است. مقاله‌های پیشین را در اینجا مطالعه کنید.


هدفی برای خود می‌گذاریم. بعد از مدتی نمی‌دانیم کجای کار هستیم. طی مسیر می‌کنیم یا به بیراهه رفته‌ایم. متوجه می‌شویم یک جای کار می‌لنگد. ولی دقیق نمی‌توانیم اشکال کار را پیدا کنیم.

خواسته‌هایی داریم. مثلاً:

  • می‌خواهیم لاغر شویم؛
  • می‌خواهیم بیشتر حواسمان به خودمان باشد؛
  • می‌خواهیم کمتر از موبایل استفاده کنیم.

هر خواسته‌ای از نیازی بر خواسته است؛ اما برای رسیدن به آن، بیشتر از خواستن لازم است.

اشکال همهٔ اهداف بالا واضح نبودنشان است. در هیچ‌کدام مشخص نیست که منظور از لاغری، چه وزنی است؟ منظور از توجه به خویش، چه مقدار از زمان در روز است؟ استفاده کمتر از موبایل یعنی چقدر کمتر؟

مشکل این‌گونه اهداف این است که فقط انگیزه ایجاد می‌کند. انگیزه پیدا می‌کنی تا چیزی را در خود تغییر دهی. مشتاق و پیگیر هستی تا هرچه زودتر به اهدافت برسی. برای مدتی کارهایی در جهت رسیدن به آن انجام می‌دهی ولی بعد از کوتاه زمانی رهایش می‌کنی.

بعد از مدتی، نمی‌دانی چه مقدار راه آماده‌ای والان کجای مسیر هستی! نمی‌دانی تا اینجا دستاوردت چه بوده و چقدر به هدف نزدیک هستی!

اما در اصل مشکل ازآنجا شروع می‌شود که اهداف ملموس نیست.

تصور کن که درحرکت به‌سوی مقصد نامشخصی هستی. از کجا متوجه می‌شوی که در مسیری؟ چطور می‌توانی مسافت طی شده را اندازه بگیری؟ چه زمانی می‌فهمی که رسیدی؟

این همان مشکلی است که برای نداشتن هدف مشخص و ملموس پیش می‌آید. به سمتش می‌روی، کارهایی را انجام می‌دهی ولی تغییری پدیدار نمی‌شود.

شروع تغییر

برای تغییر راه‌های مختلفی وجود دارد، اما پیش‌نیازی دارد که برای انواع آن، یکسان است. برای هر تغییر لازم است تا:

۱. متوجه شرایط ناخوشایند شوی؛ بخشی از زندگی که ناراحت‌کننده است و می‌خواهی آن را تغییر دهی.

۲. آینده‌ای لذت‌بخش را تصور کنی؛ آینده‌ای که در آن شرایط خوشایند و بدون ناراحتی فعلی داری.

۳. به‌سوی تصویر آینده حرکت کنی؛ برای رسیدن به هدف، آنچه لازم است را مشخص کنی و اولین قدم را به‌سرعت برداری.

ممکن است بدانیم چه چیزی ناراحتمان می‌کند و چه شرایطی برایمان ناخوشایند است اما ایده‌ای از مرحلهٔ دوم و سوم تغییر نداشته باشیم. در صحبت‌های روزمره، مطالعه‌های جانبی و تجربه‌های زندگی متوجه این شرایط می‌شویم ولی هنوز قدمی برای تغییر برنداشته‌ایم.

  • شاید به این دلیل باشد که هنوز نمی‌توانیم تصویری از آیندهٔ بدون ناراحتی تصور کنیم؛
  • فکر می‌کنیم که برای تغییر، شرایط زندگی‌مان مختل می‌شود و ممکن است توانایی تحملش را نداشته باشیم؛
  • از اینکه دوباره شکست بخوریم، نگرانیم و می‌ترسیم.

اما روشی وجود دارد که می‌تواند هر هدفی را واضح کند یا آن را «هوشمند» کند.

هدف‌گذاری هوشمند (S.M.A.R.R.T)

یکی از وظایف راهنما، کمک کردن برای ساخت هدف‌های هوشمند (S.M.A.R.R.T) است. در جلسهٔ راهبری می‌توانی هدف هوشمند بسازی یا یکی از اهدافت را هوشمند کنی. هوشمندی هدف، چندین ویژگی دارد که مهم‌ترین آن، فراهم کردن شرایط تغییر است.

در این روش، هدف:

مشخص است (Specific)

بتوان آن را نام برد. ویژگی‌های کیفی مانند تمرکز، پشتکار و یادگیری مشخص نیستند. ولی تمرکز در نوشتن، پشتکار روزانه در نوشتن و یادگیری مهارت‌های جدید نویسندگی، مشخص هستند.

قابل‌اندازه‌گیری است (Measurable)

قابل‌سنجش و شمارش باشد. اینکه می‌گویی می‌خواهم لاغر شوم قابل‌سنجش نیست. لاغری برای هرکس تعریفی دارد. بهتراست وزن لاغری را مشخص کنی.

دست‌یافتنی است (Achieveable)

در اراده و کنترل شخص باشد. نمی‌توان تغییر شخص دیگری را در این دسته گنجاند. نمی‌شود ترک سیگار همسر، تغییر رفتار پرخاشگری فرزند یا برخورد متناسب دوست را به‌عنوان هدف انتخاب کرد. این اهداف مربوط به دیگری‌اند و دست‌یافتنی نیستند.

واقع‌بینانه است (Realistic)

هماهنگ با شرایط و توانایی‌های شخص باشد. رفتن به قلهٔ اورست در سه ماه آینده، هم مشخص است، هم قابل‌اندازه‌گیری و هم دست‌یافتنی (در بلندمدت)! اما زمانی که توانایی و مهارت‌های کوهنوردی را نداشته باشی، واقع‌بینانه نیست.

مرتبط باهدف‌های دیگر است (Relevant)

با خواسته‌های دیگر هماهنگ باشد. بهتر است هدف‌هایی را انتخاب کنی که با یکدیگر هماهنگ و در یک راستا باشند.

زمان‌بندی‌شده است (Timely)

در بازهٔ زمانی، تعریف‌شده باشد. هفتهٔ دیگر، سه ماه آیند، ۵ سال بعد و…

در طول جلسه و زمانی که دربارهٔ هدفت صحبت می‌کنی، راهنما کمک می‌کند تا علاوه برای واضح شدن خواسته‌های اصلی، اولویت‌های آن‌ها را هم برای خودت مشخص کنی. گاهی متوجه می‌شوی خواسته‌ای که پیش‌تر به آن چندان توجه نمی‌کردی، الآن به‌شدت به آن نیاز داری و رسیدن به آن برایت مهم است.

انتخاب هدف هوشمند اولین گام برای رسیدن خواسته‌مان است.


منبع: Atkinson, Dr. M. (2001). The Art and Science of Coaching, Erickson College.

نقطهٔ عطفی در میانهٔ راه - بنر

از این نوشته لذت بردی؟ به اشتراک بگذار

One Response

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های مرتبط