ما در جامعهای زندگی میکنیم که ارزشهایمان را قضاوت میکند. جامعهای که به افراد بیشازحد اجتماعی بها میدهد و به آنهایی که تمایل بهتنهایی دارند، برچسب عجیبوغریب و گوشهنشین میزند. مسلماً داشتن روابط اجتماعی قوی برای سلامت جسم و روان مفید است. بااینحال آنهایی که میتوانند در کنار موقعیتهای اجتماعی، از تنهایی نیز لذت ببرند، خوشحالترین مردم خواهند بود.
در این مقاله چند دلیل آن گفتهشده
۱. با خود حقیقیات (حقیقت خودت) آشنا میشوی
هرکسی که وقت قابلتوجهی با خود میگذارند، میتواند از تأثیرات شگرف تنهایی برایت بگوید. وقتی تنها هستی و در سکوت نشستهای، صدای درون سرت بلندتر و آشکارتر میشود.
تنهایی، کمبود نیرویی که معمولاً توسط دیگران در ما ایجادشده را جبران میکند. درنهایت اگر به صدای درونت گوش فرا دهی، به شناخت بسیار عمیقتری از خود میرسی. آیا تابهحال کسی گفته که حضور در لحظه یک تمرین جمعی است؟
۲. دیگر برای شاد بودن به دیگران نیاز نداری
بیا لحظهای به این فکر کنیم؛ چه کسانی طبیعیتر هستند؟ آنهایی که برای خوشحالی نیاز به ماندن در کنار دیگران دارند یا آنهایی که میتوانند تنهایی از درون شاد باشند؟
درواقع کسانی که نیاز دارند همیشه دورشان شلوغ باشد تا بتوانند خوشحال باشند، بیشتر مسئلهدارند. این در حالی است که جامعه ما را وادار میکند خلاف آن را باور کنیم.
اگر نتوانی در تنهایی خوشحال باشی، نمیتوانی تمام و کمال از زندگی لذت ببری.
۳. وقتی مسیر سخت میشود تنهایی برایت بهتر است
اینیک واقعیت مشهود زندگی است که اگر بخواهی فرد موفقی باشی، نمیتوانی همیشه افرادی را در کنارت داشته باشی که دوستشان داری. اگر بخواهیم صادق باشیم، از برخی متنفر خواهی بود. در محیطت عدهای سعی خواهند کرد انرژی و قدرت تو را بگیرند. یعنی میبایست زمانهایی را با خودت سپری کنی تا از آنها دوریکنی. پس بهتر است با تنهایی راحت باشی.
۴. در محیطهای اجتماعی اعتمادبهنفس بیشتری خواهی داشت
به نظر متناقض میرسد، اینطور نیست؟ برای اینکه در اجتماع اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشی باید در شرایط عکس آن راحت باشی. اما کاملا منطقی است.
اگر اعتمادبهنفس کافی برای تنها بودن نداشته باشی، دچار ترس میشوی و آن را بیشازحد جبران میکنی که معمولاً نمود آن فردی است که به دیگران وابسته است. آنها فکر میکنند عجیبوغریب هستی. تنها زمانی که بتوانی از خودت حمایت کنی و میزانی از مستقل بودن را تمرین کنی، دیگران را جذب خودخواهی کرد.
۵. ذهن آرام و مرتبی پیدا خواهی کرد
اگر لازم ندانی آنطور که جامعه از ما انتظار دارد، خیلی اجتماعی باشی، بدگوییها هم برایت بیاهمیت میشود. که با که کجا میرود یا چهکار میکند. که با که ارتباط دارد. که از که بدش میآید. داشتن آمار تمام جنبههای اجتماعی بسیار کاهنده است. اگر با تنها بودن راحت باشی دیگر این مسائل نگرانیهای بزرگی بهحساب نمیآیند. فکرت به سمت موضوعات مهمتری میرود و از ذهنت در جهت بهتری استفاده میکنی.
۶. سازندهتر و پربارتر خواهی بود
بله، داشتن ذهن مرتب، بهرهوری را بهسرعت بالا میبرد. بدیهی است که وقتی مقدار زیادی از زمان و انرژی خود را آزاد میکنی و تمام ابعاد اجتماعی را فراموش میکنی، آزاد هستی تا وقت و انرژی خود را صرف کارهایی کنی که واقعاً تو را در زندگی بهجایی میرسانند. راه انداختن کاری که در ذهن داری یا خواندن کتابی که در نظر داشتهای بهراحتی پیش میرود.
۷. برایت روشن میشود چه کسانی خیلی قدرت را نمیدانند
بعد از مدتی که با تنهایی راحت شدی، دیگران متعجب میشوند که چرا دیگر مثل قبل به آنها نیاز و وابستگی نداری. میگویند «چرا به من پیامی نمیفرستد»، «حتماً دوست جدیدی پیداکرده» و با یک چشم به هم زدن ترکت میکنند. این دسته از مردم، آنهایی هستند که بههیچوجه با تنهایی کنار نمیآیند. آنها ارزش خود را در روابط اجتماعی مییابند.
این طرز فکر مسموم است.
کسانی که واقعاً ارزشت را میدانند، به خاطر هرلحظهای که بتوانند با تو وقت بگذرانند، قدردان خواهند بود. همچنین به خاطر بازدهی و اعتمادبهنفسی که در خود یافتهای خوشحال خواهند شد اما بقیه بهآرامی کمرنگ خواهند شد.
۸. افرادی شبیه به خود جذب میکنی
دوباره به مورد شمارهٔ ۶ برمیگردیم. ترکیب حس اعتمادبهنفس و فضای اجتماعی آزادانه، افرادی را به سمتت میکشاند که میتوانند با اینکه تو را برای مدت زیادی نبینند، کنار بیایند. افرادی که کارهای مهمی در تنهایی خود انجاممیدهند و علاقهای به سخنچینی و داستانهای بعد آن، ندارند. اینها کسانی هستند که از تنهایی لذت میبرند.
۹. دیگر مثل قبل از کمتوجهی دیگران ناراحت نمیشوی
همهٔ ما این تجربه را داشتهایم. از قبل برای شبی خاص برنامهریزی کردهای، برای دیدن دوستانت هیجانزده هستی، اما آنها در آخرین لحظه برنامه را لغو میکنند. افرادی که عادت دارند دورشان شلوغ باشد، بهراحتی سراغ برنامهای بهتر میروند و بهسرعت برنامهٔ قبلی را فراموش میکنند. وقتی تنهایی برایت خوشایند باشد، این اتفاق برایت نمیافتد، چراکه در کنار افرادی خواهی بود که ارزشت را بیشتر میدانند.
حتی اگر رهایت کنند، همیشه میتوانی روی خودت حساب کنی. خودت کافی و پربار هستی.
۱۰. خودت هم قدر دیگران را بیشتر خواهی دانست
وقتی زمان کمتری با دیگران میگذرانی، افکارت را منظم میکنی و کارهای مهمت را انجام میدهی، ارزش ارتباط داشتن با افراد روراست و با اعتمادبهنفس را درمییابی. ارزش کسانی که وابستگی زیادی به روابط اجتماعی ندارند. درنهایت وقتی زمان آن برسد که با دیگران باشی، بهای آن را بیشتر میدانی و زمان باکیفیتتری هم با آنها سپری خواهی کرد.
گاهی لازم است چند قدم عقبتر بروی تا بتوانی دید بازتری داشته باشی و تصویر بزرگتری ببینی.
۱۱. ماجراجوتر خواهی شد
زمانی که با خودت راحت هستی و دیگر برای شاد بودن نیازی به تأیید دیگران نداری، از عرفهای اجتماعی و توقعات مختلف خبری نیست. فشارها برداشته میشوند و دیگر آزاد هستی تا هر کاری که خوشحالت میکند، انجام دهی.
چه شروع یک سرگرمی جدید باشد، چه سفری تنهایی، یا مراقبه.
۱۲. متفکرتر خواهی شد
بهآسانی میتوان گرفتار سرعت دنیا شد و مسیر خود را در زندگی گم کرد. اگر بتوانی از خلوت شخصی بهرهمند شوی، این امکان را پیدا میکنی که در مورد مسائل اخیر زندگیات فکر کنی. چه چیزی خوب پیش رفته، چه چیزی جای رشد دارد و به کدام سمت میروی. در مورد هر آنچه نیاز به زمان و توجه دارد.
با خود وقت گذراندن این امکان را در اختیارت میگذارد.
مقالهای از وبسایت lifehack.org
نوشتهٔ Michael Milne