از دست دادن دوستان در نگاه اول ممکن است بد به نظر بیاید، اما در حقیقت بههیچوجه بد نیست.
این خیلی طبیعی است که رابطهٔ دوستی با گذر زمان رشد کند. اگر متوجه شدی که نسبت به ده سال قبل با افراد کمتری ارتباط مداوم داری، نگران نباش! درواقع این خوب است. هر چه بزرگتر میشویم، دلمان میخواهد باکسانی دوست بمانیم که واقعاً درکمان میکنند. دوستی بیریا و عمیق چیزی نیست که زیاد پیش بیاید، اما شاید دوستانی که هنوز کنارت هستند، افراد بسیار باوفایی باشند و دوستیتان در طول زمان امتحان خود را پس داده باشد.
در این مقاله به مواردی اشاره میکنم که ممکن است در مسیر رشد، تجربه کنی و نگاهت را به روابط فردی و ارزش آن تغییر دهد. همچنین کمک خواهد کرد تا متوجهشوی که از دست دادن دوستانت کاملاً طبیعی است و در بسیاری موارد حتی خوب است.
دیگر با ریاکاری مدارا نمیکنی
ممکن است وقتی جوانتر بودی، بیشتر سعی میکردی چشمت را به روی اشتباهات افرادی که با آنها دوست میشدی، ببندی و بهجای آن روی جنبههای دیگری از آنها مانند سرزندگی و خصوصیات شخصی، تمرکز کنی. هرچه بزرگتر میشوی، در مقابل دورویی و روابط توخالی صبر کمتری از خود نشان میدهی.
- گذر عمر به ما میآموزد که بهتر است بهجای داشتن تعداد زیادی دوست غیرواقعی، چند دوست صمیمی داشته باشیم.
- اکنون داشتن مکالمهای بی غلوغش در اولویت قرار دارد و این بسیار ارزنده است.
نسبت به گذشته وقت کمتری داری
هرچه از سنت میگذرد، زمان کمتری برای مراودات اجتماعی خواهی داشت. ممکن است دلیل آن درخواستهای کاری یا تشکیل خانواده باشد. نکتهٔ مهم این است که زمان کمتری در دست داری و بهمرور میآموزی که برای وقتت ارزش قائل شوی.
بنابراین آگاهانه انتخاب میکنی که وقتت را با افرادی که از حضورشان لذت نمیبری، هدر ندهی. ترجیح میدهی وقتت را باکسانی که برایت مهم و باارزش هستند، صرف کنی.
در این شرایط از دست دادن دوستانی که زیاد مهم نیستند، مسئلهٔ بزرگی نیست.
دوستیهایت با گذر زمان عمیقتر میشوند
شاید در طول زندگی دوستان زیادی داشتهای که با اولین مشکل ناپدیدشدهاند. بخش خوب ماجرا این است که وقتی سنت بالا میرود دوستانی در کنارت ماندهاند که در خوب و بد همراهت بودهاند.
تجربههای مشترک زیادی باهم داشتهاید که باعث به وجود آمدن پیوستگی عمیقی بین شما شده است. دیگر بیش از این به چه چیز نیاز داری؟ پس طبیعی است که بیشتر از قبل به دوستیهای واقعی بچسبی.
تجربههای زیادی در کولهبارت داری
در طول زمان یاد گرفتهای که چه موقع میتوانی روی دوستانت حساب کنی، و کی باید از خودت مراقبت کنی. این تجربهها به تو نشان میدهد که روی چه کسانی میتوانی واقعاً حساب کنی و درنتیجه کمک میکند تصمیم بگیری وقتت را در اختیار کدام رابطهها قرار دهی.
بهاحتمالزیاد تنها تعداد اندکی از رابطههایت به مرحلهٔ نهایی میرسند و این خیلی خوب است. تجربهٔ زندگی به تو در مورد ارزش روابط شخصی درسهایی داده است، بنابراین میتوانی تشخیص دهی چه کسی لایق وقت و توجه است.
محافظهکارتر میشوی
بزرگتر که میشوی، نسبت به اطلاعات شخصیات بیشتر احتیاط میکنی و آگاهانه انتخاب میکنی مسائلت را با چه کسانی به اشتراک بگذاری. دیگر نمیخواهی هرکسی را در معرض زندگی خصوصیات قرار دهی، بلکه ترجیح میدهی با دوستانت صحبت کنی، کسانی که میتوانی به آنها در هر شرایطی اطمینان کنی.
انرژی شکل دادن روابط جدید را نداری
وقتی جوانتر بودی، وقت و انرژی زیادی برای رفتن به مهمانیها داشتی. میتوانستی تمام شب با افراد مختلف معاشرت کنی. اکنون اما میدانی این روابط چقدر سطحی و زودگذر بودهاند و دیگر حوصلهٔ آن را نداری. بهجای بیرون رفتن و یافتن روابط جدید، ترجیح میدهی یکی از دوستانت را ببینی.
گذر عمر فضای کمتری برای روابطی که صمیمی یا ارزشمند نیستند، باقی میگذارد. بنابراین بهصورت طبیعی برخی از دوستان میروند، درحالیکه تعدادی از آنها سرسختانه کنارت میمانند.
اگر احساس میکنی دایرهٔ دوستانت در طول سالیان کوچکشده، نترس. این چیزی است که برای همهٔ ما رخ میدهد، بزرگتر میشویم و تصمیمات عاقلانهتری میگیریم، ازجمله تصمیماتی در مورد روابط دوستیمان.
پس همانطور که میبینی از دست دادن دوستان در طول زندگی، اصلاً بد نیست، بلکه فقط نتیجهٔ این است که بهتر میدانی از زندگی چه میخواهی و در مورد مردم سختگیر میشوی.
نوشتهای از Mary Frenson