هدیه‌ای برای تولد ۳۶ سالگی‌ام

چند سالی است که رسم هدیه دادن به خود را برای تولدم آغاز کرده‌ام. قبلاً در ۳۳، ۳۴ و ۳۵ سالگی این کار را انجام داده‌ام. درواقع این رسم، روشی است برای قدردانی از زندگی.

در سال گذشته همچون زمان‌های دیگر، از بالا و پایین‌های زندگی بهره‌مند بودم. تجربه‌های فراوان و یادگیری بسیار داشته‌ام.

  • امسال، ۲۷ تجربه را برای اولین بار انجام داده‌ام. مثل اولین سالگرد ازدواج و اولین سخنرانی بزرگ در همایش «صلح جهانی» در دانشگاه الزهرا
  • سال گذشته، آغاز و پایان آموزش دورهٔ راهبری از مؤسسهٔ اریکسون بود. اکنون در حال انجام مراحل برای مدرک بین‌المللی کوچینگ (ICF) هستم.
  • برای اولین بار، کار مترجم حرفه‌ای را انجام دادم. به دفترهای مناطق آزاد در تهران رفتیم و به منطقهٔ آزاد بندر انزلی سفر داشتیم.
  • در ۳ شهر بابلسر، تهران و پردیس زندگی کرده‌ایم.
  • ثبت حال روزانه با نمودار چرخ احوال را برای هفت ماه گذشته انجام داده‌ام؛ البته هنوز به روند خاصی نرسیده‌ام.

درنهایت قدردانم:

  • از تمام تجربه‌هایی که در سال گذشته داشته‌ام؛
  • ازآنچه هستم و نیستم؛
  • از توانایی و ناتوانایی‌هایم؛
  • از مسیری که در آن هستم؛
  • از شراکت زندگی با موژان؛
  • از توانایی یادگیری‌ام از خوشی و ناخوشایندی‌ها؛

هدیهٔ من به تو

امسال علاوه بر خودم، برای تو نیز هدیه‌ای در نظر گرفته‌ام. این رسم را خیلی دوست دارم. زمان کودکی من، وقتی به تولد کسی می‌رفتیم، کادو می‌بردیم و کادو می‌گرفتیم. چه رسم جالبی بود. بخشی از لذت تولد به همین هدیه‌هایش بود. هم خوشحال می‌کردیم و هم خوشحال می‌شدیم.

من نمی‌خواهم به وسایلت چیزی اضافه کنم و زندگی‌ات را شلوغ‌تر کنم. پس هدیه من برای خلوت کردن ذهن و قدردانی از زندگی است. تعدادی پرسش که می‌تواند دلیلی برای رضایت، خوشحالی و آرامش در زندگی‌ات باشد.

🎁 هدیهٔ من به تو

شاید برای تو نیز زمان مناسبی باشد تا مرور کوتاهی به سال گذشته بیندازی.

تفاوت سال گذشته

یکی از مهم‌ترین تغییرات سال گذشته، زندگی در خانه جدید است. از اسفند ۱۳۹۵ وارد خانه جدیدمان در پردیس شده‌ایم. اینجا دفتر کار خودم را دارم. بااینکه ۴ سالی است در خانه و گاهی در کافه کار می‌کنم، اما هنوز گاهی نظم کار روزانه‌ام به هم می‌خورد و کلافه‌ام می‌کند. هنوز در حال یادگرفتن روش‌هایی برای متعهد بودن و استمرار در کار هستم.

برخلاف پارسال، امسال تصمیم گرفته‌ام که هدفمندتر زندگی کنم. ازاین‌رو استفاده‌ام از تقویم، فهرست کارها و یادداشت‌های روزانه بیشتر شده است. دراین‌بین از ابزارهای مختلف دیجیتال برای انجام کارهای روزانه استفاده می‌کنم که شاید برای تو هم مفید باشد.

چند برنامه پرکاربرد من به همراه دلیل استفاده‌اش:

Google Keep

برای یادداشت‌های کوتاه، فهرست خرید و قالب‌های نوشته‌ای که چندین‌باره از آن‌ها استفاده می‌کنم. نوشته‌هایی مانند تگ‌های اینستاگرام، توضیح‌های عکس و فیلم در تلگرام و مطلبی که نیاز به یادآوری دارد.

Todoist

بعد از امتحان کردن چندین برنامهٔ کاربردی کارهای روزانه، این‌یکی را انتخاب کرده‌ام. حدود ۳ ماهی است که از آن استفاده می‌کنم و تأثیر بسیار مثبتی در انجام کارهای روزانه و رضایتم از روز دارد. محیط بسیار ساده اما کاربردی دارد. من هم‌زمان از نسخهٔ iOS و Mac OS و افزونهٔ Chrome استفاده می‌کنم.

Day One

از هفت ماه پیش تاکنون، هرروز از آن استفاده می‌کنم. برای ثبت خاطره، نوشته‌های روزانه (مانند #چالش۳۰روزه)، خواب‌هایی که می‌بینم و… . چند روز پیش موفق شدم اطلاعات مربوط به ۳ سال از خاطرات گذشته‌ام را به آن منتقل کنم. برایم بسیار لذت‌بخش است، زمانی که خاطره‌ای از ۵ یا ۶ سال پیش می‌بینم. این برنامه مدتی است که برای iOS و Mac رایگان شده است. البته برای امکانات اضافی مانند عکس‌های بیشتر، همگام‌سازی (Sync) و استفاده از سرویس iFTTT باید اشتراک ماهانه گرفت.

Spotify

سرویس پخش آنلاین (و آفلاین در صورت اشتراک) موسیقی که تاکنون حدود ۳۰ میلیون قطعه در آن وجود دارد. این‌یکی عضو جدانشدنی از روزمرهٔ من است. بخشی از تمرکز من برای کار، شنیدن موسیقی مشخصی با هدفون است. متأسفانه به‌تازگی از دو طرف (داخل و خارج) دسترسی به آن محدودشده ولی کماکان یکی از محبوب‌های من است. در کانال تلگرام خویش، هرازگاهی قطعه‌ای از موسیقی‌های محبوبم را به اشتراک می‌گذارم.

HomeBudget

از دو سال پیش دخل‌وخرجم را در این برنامه ثبت می‌کنم. ظاهر ساده و کاربردی دارد. می‌توان از اطلاعاتش خروجی گرفت و با اکسل تحلیل‌های مختلفی از هزینه و درآمد داشت. البته در خود اَپ، گزینه‌های برای گزارش روزانه و پیش‌بینی مخارج آینده هم وجود دارد.

Google Calendar

بی‌شک یکی از پرکاربردترین برنامه‌های گوگل برای من است. چند سالی است که کلاً از تقویم دیگری استفاده نمی‌کنم. قبلاً مشکل تقویم شمسی داشت که اینک به‌عنوان گزینه‌ای در تقویم اضافه‌شده است. در نسخهٔ موبایل برنامه می‌توان هدف‌های هوشمندی مانند ۱۵ دقیقه پیاده‌روی در روز را تنظیم کرد و پس از انجامش، خودبه‌خود حذف می‌شود.

به‌سوی ۳۷ سالگی

با پایان یافتن ۳۶ سالگی، دورهٔ ۹ ساله‌ای به پایان می‌رسد و از ۳۷ سالگی چرخهٔ جدیدی در زندگی من آغاز خواهد شد.

۹=۶+۳

۳۷ سالگی برای من شروع زندگی جدیدی خواهد بود. تاکنون ۴ دوره از آن را زندگی کرده‌ام و مشتاق شروع دورهٔ پنجم هستم.

ممنون که در سال گذشته همراهم بودی.

بستهٔ خویش - سری تابستان - ۲

از این نوشته لذت بردی؟ به اشتراک بگذار

11 Responses

  1. مطمئنا کسی که با همین روند پیش بره به امید خدا به نتایج خوبی هم دست پیدا میکنه
    ناخودآگاه افراد اطرافتون هم از ترکش های رشد شما بی نصیب نمیمونن
    شاید بنا به دلایل کاری خودم نتونم توی فعالیت های مختلف شما شرکت کنم ، ولی همین مطالعه کانال و ایمیل ها برای من حس خوبی رو میاره که امیدوارم هرروز بیشتر و قوی تر بشه
    با آرزوی بهترین ها
    یاعلی

  2. “در سال گذشته همچون زمان‌های دیگر، از بالا و پایین‌های زندگی بهره‌مند بودم.” چقدر این جمله برای من شیرین و آرامش بخش بود. بهره‌مند گفتن شما شبیه تیکه انداختن نبود. یه کلمه ی مثبت با بار معنایی مثبت بود… این روزها تشنه ی شنیدن کلمات مثبت در معنای واقعیشون هستم. گاهی وقتا فکر می کنم تیکه انداختن، شبیه پرت کردن یه چیز تیز کوچیکه. زخم می کنه. زیاد خون نمیاد؛ اما می سوزونه. وقتی زیاد شد، آدمو خسته می کنه. نه اونقدر عمیقه که به خاطرش مجبور شی وظایفتو کنار بذاری، نه اونقدر سطحیه که متوجه حضورش نشی. باید با دردای ریز ریز و سوزشای مداوم به زندگیت ادامه بدی. واسه من طاقت فرسا میشه…
    “بالا-پایین زندگی، یعنی سختی ها و خوشی هایی که منو ساختن. و من راضیم از این ساخته شدن.این فراز و فرودها رو دوست دارم چون به قیمت پیدا کردن من کمک کردن.” برداشت من از جمله ی شما این بود و چقدر لذت بخش بود دیدن آدمی که به اتفاقات این جوری نگاه می کنه. حواسش جَمعه ولی نه برای مچ گیری. جمع خودشو زندگی ارزشمندیه که هدیه ی خدا تو دست تمام مخلوقاتشه.

    راستی فونت اسم سایتتونو دوست دارم.

    1. چقدر نگاه شما به این جمله جالبه.
      فکر می‌کنم رویدادها زمانی «اتفاقی» نخواهند بود و برعکس آموزنده می‌شوند که برچسب خوب و بد را از آن برداشته و فقط به آنچه در آن نهفته است، توجه کنیم. پس از آن هرچه می‌ماند در نهایت خوشایند یا ناخوشایند است و کلی یادگیری همراه دارد.

      فکرمی‌کنم آن موقع منظورم از بالا و پایین زندگی، همین بود.

      خیلی جالب گفتید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های مرتبط