پیشنهاد فیلم: لوسی (وسعت پتانسیل‌های مغز)

فهرست مطالب

 

فرد عادی به‌طور متوسط از ۱۰درصد ظرفیت مغز خود استفاده می‌کند. تصورکنید توانایی‌تان را در ۱۰۰درصد.

دیشب فیلمی دیدم که خیلی توجهم را جلب کرد. فیلمی بود که بازیگر محبوبم «اسکارلت یوهانسن» در آن نقش بازی می‌کرد و داستان آن بر باورنادرست ده درصد از مغز ساخته شده‌بود. این تئوری که در دهۀ سی میلادی پیشنهاد شده، براین باوراست که انسان در روزمره بیش از ۱۰درصد از توانایی‌های مغز خود را استفاده نمی‌کند. باور دیگری بود که آلبرت انیشتین از معدود کسانی بوده که حدود ۲۰درصد از توانایی مغز خود استفاده می‌کرده است.

از اینکه ما نه تنها از پتانسیل‌های مغز و سایر توانایی‌های خود به‌صورت کامل استفاده نمی‌کنیم، شکی نیست. ولی کسی نمی‌داند که در چه زمانی چه مقدار از توانایی‌های مغز خود استفاده می‌کنیم. در تحقیق‌های متعدد دلایل مختلفی برای رد این باور وجود دارد که به چند مورد از متخصص اعصاب «گری بران» اشاره می‌کنم:

  • تحقیق ضایعات مغز: اگر ما از ۹۰درصد مغز استفاده نمی‌کنیم، تخریب برروی این قسمت نباید تأثیر کیفی برروی عملکرد مغز داشته باشد. اما مشکل برروی قسمت کوچکی از مغز می‌تواند تأثیرات عمیقی روی کیفیت کارایی مغز داشته باشد.
  • در اسکن از مغز نشان داده می‌شود که فعالیت مغز به رفتار یا عملکرد فرد ارتباطی ندارد و دائم فعال است.
  • مغز قسمت ارزشمند و پُرهزینه‌ای (از لحاظ تهیه اکسیژن و مواد غذایی) برای بدن است. طوری‌که فقط  ۲درصد از وزن بدن است ولی حدود ۲۰درصد از انرژی بدن صرف آن می‌شود. طبق قانون انتخاب طبیعی، اگر شانس بقای انسان با ۱۰درصد از مغز بیشتربود، در طول تکامل بشر مغز انسان کوچکتر می‌شد. ولی اینطور نشده است.

به همین چندمورد اکتفا می‌کنم. چون برای خودم قانع‌کننده است، به‌گمانم برای شما هم کافی باشد.

اهمیت فیلم

فیلم در ژانر تخیلی ساخته‌شده و تا مرزهای دوردستی از ذهن و منطق ما رفته. اتفاقی که در روزمره کمتر اتفاق می‌افتد. دلیلش هم ذهن و منطق‌مان است. همه چیز خواه در توانایی مغز یا خارج از آن را با یک معیار می‌سنجیم. این می‌تواند راهبری تجارت باشد یا تحلیل یک رابطه عاطفی انسانی. معادلات ذهن برای انجام بسیاری از کارها کافی‌نیست ولی در مقابل تخیل و احساس دو ابزار دیگری‌است که در بسیاری موارد تواناتر از منطق می‌باشند. چزا اینها را نادیده بگیریم. همه چیز لازم نیست با منطق درک و فهمیده شوند.

پروفسور نورمن: بشر بیشتر علاقمند به داشتن است تا بودن.

از مرزها فراتر رویم

ما دارای توانایی‌های نامحدود و خارق‌العاده‌ای هستیم. این جایی که هستیم، خواه از آن راضی یا ناراضی باشیم، انتخابمان بوده. اگر مرزی در دایره خود تعریف‌کردیم، انتخابمان بوده. اگر به روزمرگی عادت‌کرده‌ایم، انتخابمان بوده. ولی می‌تواند اینطور نباشد. می‌‌شود:

  • مرزهای دایره راحتی را افزایش داد.
  • با ترس روبروشد و از آن آموخت.
  • آگاهانه ترک روزمرگی کرد.

لوسی: میلیاردها سال پیش زندگی به ما داده شد. الان می‌دانید که با آن چه‌کارهایی می‌توانید انجام‌دهید.

فیلم را ببینید و از آن لذت ببرید. چه چیزی در «لوسی» برای شما جالب بود؟

تصویر آیدین حبیبی

آیدین حبیبی

شغلم راهنمای درون‌گردی و روشم از نو یادگیری (آموخته‌زدایی) است. من در اینجا از روش‌هایی برای ساخت زندگی باکیفیت می‌نویسم. راه من پیشنهاد است و تغییر را از خود شروع می‌کنم. سعی می‌کنم هرآن چه می‌گویم، می‌نویسم و آموزش می‌دهم، از تجربهٔ شخصی‌ام باشد و نه از دانشی که جسته‌گریخته در ذهن دارم.

این مقاله را دوست داشتی؟ این چندتا را هم نگاه کن

چگونه با اصل زندگی ارتباط نزدیک داشته باشیم؟

توجه به اتفاق‌های روزمره از جالب‌ترین روش‌ها و یادگیری متسقیم از اصل زندگی‌است. دیروز چند اتفاق جالب افتاد و جالب‌ترینش، آخری و در تاکسی بود. تکه‌تکه مسیر را پیاده رفتم و گمانم حدود ۹کیلومتری پیاده این‌طرف و آن‌طرف کردم. بعدازظهر بود و خسته بودم، تاکسی گرفتم تا سریع‌تر به خونه

فواید پیاده‌روی

علاوه بر من محققان هم شما را به پیاده‌روی دعوت می‌کنند

آیفون علاوه بر کاربردی که برایم دارد، انگیزه ساز هم  هست. به گذشته که برمی‌گردم متوجه می‌شوم که از فردای خرید آیفون 4S (به‌زودی چهارساله می‌شود) تا به امروز، پیاده‌روی‌ام بیشتر شده و فقط چهار روز بعدازآن پروژۀ عکاسی به نام «پروژۀ ۳۶۵» را آغاز کردم که برای مدت یک سال

مردی در حالی که به منظره شهر نگاه می‌کند آرامش پیدا می‌کند

۶ تمرین حضور در لحظه که از شما شهروند مسئول‌تری می‌سازد

این روزها حضور در لحظه (mindfulness) یکی از خواسته‌های افراد است. اینکه بتوان در لحظه بود و فکر گذشته و آینده را نکرد. ازاین‌رو تمرین‌های متعددی برای دست یافتن به این کیفیت را می‌توان در گوشه و کنار اینترنت یافت. اما تعدادی از تمرین‌ها وجود دارند که علاوه بر فواید شخصی

3 پاسخ

  1. همه چیز فیلم برام جذابیت داشت خصوصا سکانس آخر که همزمان با شکافتن اتم و عبور از کرم چاله ها و فهم ماده ی تاریک و رسیدن به بیگ بنگ و آغاز جهان،لوسی به یک ابر انسان(خدا) تبدیل شد و قدرت آفرینش جهان و انسان ها رو بیدا کرد
    سیر تکامل انسان حد و مرز نداره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *