تهران، شهر زیبا؛ البته از نگاه قدردان‌گونه

چند سال پیش برای تمرینی سعی کردم نکات مثبت اطراف خود را بیابم. این تمرین از دیدگاه «قدردان گونه» شکل‌گرفته بود. تلاشم این بود تا نکاتی که در شهر، رفتار و فرهنگ جامعۀ اطرافم وجود داشت را شناسایی کنم.

پس از یک هفته توجه، برای مطرح کردن دست‌یافته‌هایم با دوستم قرار گذاشتم. باعث تأسف بود که دست‌خالی بودم و در آن زمان نکته‌ای توجهم را جلب نکرده بود.

نگاه قدردان گونه چیست؟

در «نگاه قدردان گونه» (Appreciative Inquiry) که روشی برای تحلیل، تصمیم‌گیری و بهبود روش‌های رفتاری، محیطی و سازمانی است، نگاه و تمرکز بر آن چیزی است که صحیح کار می‌کند و نقطۀ قوت محسوب می‌شود. این روش مانند سایر روش‌ها کار نمی‌کند و بر نقاط ضعف تمرکز نکرده و پیش برد را بر اساس نکات مثبت استوار می‌کند.

نگاهی نو

اکنون پس از گذشت چندین سال و تغییر دیدگاه و شرایطم، نکاتی توجهم را بسیار جلب می‌کند. یاد گرفته‌ام که در هر چیز بخش سفید و سیاه، مثبت و منفی یا روشن و تاریک وجود دارد. توجه به بخشی از آن و داعم در آن غوطه‌ور شدن، واقعی نیست و فقط باعث توهم می‌شود. هرچند که سفید و مثبت و روشن باشد.

اگر این روزها در سطح شهر تهران رفت‌وآمد کرده باشید، شاهد تبدیل‌شدن شهر از تبلیغ‌های اغلب بی‌قواره و بدقیافه و قدونیم‌قد، به یک گالری بزرگ‌شده‌اید. تقریباً به هرجایی از شهر رفتم، بیلبوردها، تابلوهای تبلیغاتی، پل‌های عابر و زیرگذرها تبدیل به نمایشگاهی از معرفی آثار هنرمندان جهان شده است. کوزه‌های سیَلک، نقاشی رامبراند و نقاشی کمال‌الملک نمونه‌هایی از ۱۵۰۰ اثری هستند که در این پروژه نمایش داده‌شده‌اند.

به‌راستی‌که نمای شهر با کوه‌های نمایان شده‌اش در هوای صاف و تمیز به همراه سبزی اردیبهشت‌ماه عجیب چشم‌نواز شده است.

دیگر خبری از رنگ‌های تندِ قرمز و زرد برای جلب‌توجه گاه و بی گاه برای خرید محصولات نیست. هرآن چه می‌بینید هنر است و بس. آن‌هم نمایش بدون تعصب آن. بی‌تعصبی رو می‌شود از نمایش آثار هنرمندان و مکان نگهداری آن بدون توجه به نقطۀ جغرافیایی احساس کرد.

پروژۀ «نگارخانه‌ای به وسعت شهر» نمایانگر سطح جدیدی از دیدگاه و معرفی شهر و کشور است. به گمانم هدف از این پروژه هر آنچه باشد، تأثیری ژرف در بلندمدت و در رویکرد توجه به هنر و هنرمندان در سطح کلان خواهد داشت. علاوه بر آن سیمای شهر را بسیار لطیف و چشم‌نواز می‌کند.

این پروژه قرار است از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ به مدت ۱۰ روز در سطح شهر تهران به نمایش گذاشته شود.

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر - پل طبیعت

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

پیشنهاد

قبول دارم که هنوز نکته‌های آزاردهندۀ بسیاری در شهر و اطرافم وجود دارد و راه طولانی برای رسیدن به نقطۀ آرمانی (اگر وجود داشته باشد) در پیش داریم. ولی نکته‌های مثبت بسیاری نمایان شده است که می‌تواند باعث خوشحالی و دل گرمی شود.

ببینید برای شما و افراد اطرافتان کدام مناسب‌تر است:

غر زدن از رانندگی، گرانی یا بی‌ملاحظگی در هنگام پیدا شدن از اتوبوس و…

یا

لذت بردن از اتوبان‌های سرسبز و زیبا حین رانندگی، گسترش روزافزون ورود توریست به کشور و رونق کسب‌وکار و تعامل‌های فرهنگی یا راه‌اندازی ایستگاه‌های جدید مترو

از این موارد بسیارند و قابل‌بحث. من هم برای خود لیست از چیزهای لذت‌بخش تهران نوشتم.

۱۰ چیزی که از تهران لذت می‌برم

۱. کوه‌های اطراف آن (زمانی که هوا پاک است)
۲. تعدادی از پارک‌های آن (به‌خصوص پارک گفت‌وگو)
۳. کافه‌های متنوع آن (انتخاب‌های بسیاری برای کار و معاشرت با دوستان دارم)
۴. نمای اتوبان‌ها (به‌خصوص اتوبان مدرس)
۵. نزدیکی‌اش به طبیعت (مسیر یک‌ساعتی تا فشم یا چالوس)
۶. سرویس اتوبوس و مترو
۷. خلوتی‌اش در عید
۸. اینترنت 3G اش
۹. استقرار اغلب امکانات رفاهی (هرچند با این رویه اصلاً موافق نیستم)
۱۰. کنار نزدیکان بودن

این ده مورد فقط بخشی از لیست لذت‌بخش من بود و تقریباً بدون فکری و سریع آن را نوشتم.

پیشنهادم این است که شما هم لیست خودتان را تهیه و به‌روز کنید. حتماً ازآن‌پس از شهر یا مکان زندگی‌تان بیشتر لذت خواهید برد.

تصویر آیدین حبیبی
آیدین حبیبی
گاهی زندگی ما را از خودِ درون‌مان دور می‌کند. من اینجا هستم تا در فضایی امن و بدون قضاوت، همراهت باشم برای بازنگری، وضوح ذهنی، و شروعی تازه.اگر در جستجوی آرامش و مسیر تازه‌ای هستی، خوشحال می‌شوم همراهت باشم. درخواست جلسهٔ کوچینگ

نوشته‌هایی برای تأمل بیشتر

چرا به رفتارهایی جذب یا از آن طرد می‌شوم؟

بارها شده دیدن افرادی یا بهتر بگویم رفتاری از آنها باعث می‌شود که در محیط راحت نباشم. وقتی که دقیق‌تر می‌شوم می‌بینیم که تمام این افراد اغلب دارای ویژگی‌هایی مشترک بودند که در من به اندازۀ کافی رشد نکرده بود. اینگونه رفتارها باعث می‌شد تا عده‌ای برای من مناسب و عده‌ای

چگونه با اصل زندگی ارتباط نزدیک داشته باشیم؟

توجه به اتفاق‌های روزمره از جالب‌ترین روش‌ها و یادگیری متسقیم از اصل زندگی‌است. دیروز چند اتفاق جالب افتاد و جالب‌ترینش، آخری و در تاکسی بود. تکه‌تکه مسیر را پیاده رفتم و گمانم حدود ۹کیلومتری پیاده این‌طرف و آن‌طرف کردم. بعدازظهر بود و خسته بودم، تاکسی گرفتم تا سریع‌تر به خونه

جنگل در فصل پائیز

تغییر همسو با طبیعت؛ آهسته و پیوسته

چندهفته‌ای بود که در اینجا کم‌پیدا بودم. دلم خیلی برای نوشتن تنگ‌شده بود ولی در دنیای غیرمجازی، موارد زیادی نیاز به توجه من داشت که در این مدت مشغول آن بودم و در پس همۀ آنها هم نوعی جدید از رشد شخصی و یادگیری وجود داشت و از این‌رو نیاز به

2 دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟

  1. آقا آیدین واقعا لذت بردم این روزها خیلی درگیر و پرمشغله هستم ولی در همین ناآرامی ها این تابلوها و زیبا سازی های اطراف بزرگراه ها خیلی توجه ام رو جلب کرده بود و لذت بردم ولی مشغله و مشکلاتم اجازه نمی دادن این چنین عمیق در موردشان فکر کنم فقط دیدنشان به من آرامش می داد مرسی از بابت متن زیبات انگار دقایقی از حرکت ایستادم و عمیق تر به اطرافم نگاه کردم و با آرامش به مسیر ادامه دادم
    متشکر باز هم مثل همیشه از نوشته هاتون کلی لذت بردم و انرژی گرفتم
    شاد باشید و سلامت

دیدگاهت را بنویس

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *