چند هفتهٔ پیش، نقطهٔ عطفی در فعالیت کاری من بود و آنهم برگزاری پنجاهمین رویدادی که در مدت ۷ سال کارم در حوزهٔ رشد فردی و آموزش مهارتهای (نرم) زندگی، میسر شد.
دوست داشتم از این فرصت استفاده کنم تا هم نگاه شخصی به این راهِ آمده کنم و هم مختصری خوشحالی برای یافتههای این مدت. شاید هم معرفی بود برای کسانی که من را میشناسند ولی نمیدانند که من چه کاری میکنم.
![نقطهٔ عطف - ۲](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-2.jpg)
قبل از هر چیز دوست دارم قدردانی کنم. از کامیار هوبخت که معلم درونم را بیدار کرد و از محمد نجفی که شرایطی را فراهم کرد که تجربههایم را با گروه مخاطبم به اشتراک بگذارم.
![نقطهٔ عطف - ۴](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-4.jpg)
![نقطهٔ عطف - ۵](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-5.jpg)
این سالها برایم پرتلاطم بود. مسیری را شروع کرده بودم که مقصد آن مشخص نبود. مدتی حرکت میکردم و سعی میکردم وضوحی پیدا کنم و سپس از تردیدهایم عبور کنم.
![نقطهٔ عطف - ۳](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-3.jpg)
این روند گیجی به وضوح و سپس گیجی بعدی، به الگویی تبدیلشده بود که تاکنون نیز از وجودش بهره و رنج میبرم.
البته که قدم زدن من در باغ عدن هنوز ادامه دارد ولی فکر کردم که جالب میشود در میانهٔ راه توقفی کنم و نگاهی به مسیری که آمدهام بیندازم.
در طول راه، حضور و همراهی موژان برایم بسیار مؤثر بوده که در سردیهای مسیر، دلسرد نشوم و یا با ناخوشایندیهای کارم، جا نزنم. قدردانم برای بودنش.
ممنون از همهٔ کسانی که همراه من بودند.
- با حضورشان؛
- با نکتههایشان؛
- با درسهایی که مستقیم و غیرمستقیم به من آموختند.
بهراستیکه هرچه بیشتر میگذرد، بیشتر متوجه میشوم که تمام افرادی که با آنها کار میکنم، امتدادی از خودم هستند که دلیلی برای یادگیریام میشوند.
![نقطهٔ عطف - ۶](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-6.jpg)
![نقطهٔ عطف - ۷](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-7.jpg)
![نقطهٔ عطف - ۸](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-8.jpg)
![نقطهٔ عطف - ۹](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2022/07/milestone-column-9.jpg)
شروع مسیر من؛ راه افتادن وبلاگ قدم زدن در باغ عدن
فروردین سال ۱۳۹۳ بود که وبلاگ «قدم زدن در باغ عدن» شکل گرفت و اولین نوشتهاش هم در تاریخ ۱۶ فروردین نوشته شد. تا قبل از آن چند باری اینطرف و آنطرف وبلاگ راه انداخته بودم ولی هیچکدام دوام طولانیمدت نداشت و بعد از مدتی رها شدند. البته این سرگذشت باغ عدن هم بود. مدتی مسیر را گم میکردم و کمتر به آن سر میزدم و گاهی بیشتر حال و هوای نوشتن داشتم و تنور نوشتهها را داغ میکردم.
![نسخهٔ دوم قدم زدن در باغ عدن](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2017/04/walk-in-eden-v2.jpg)
تقریباً از همین زمان بود که برگزاری کارگاههای آموزشی هم منظمتر شد. شروع دورههای خانگی را با دوست قدیمیام کامیار شروع کردیم و چندین موضوع را باهم پیش بردیم. اولین کارگاهی که برای آن تبلیغ کردم، با عنوان «درونگردی» بود که در دو گروه و در سال ۱۳۹۴ برگزار شد.
![کارگاه درونگردی | دورهٔ اول | تیر و مرداد ۱۳۹۴](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2021/06/IMG_1485.jpg)
بعدازآن و در فرصتی که در زندگی در استانبول یافته بودم، دورهٔ «تغییر ۲۱ روزهٔ خویش» را نوشتم.
بعد از بازگشت، با محمد (همبنیانگذار بیستتاسی) آشنا شدم و با توجه به خصوصیات فردیاش توانستیم سریع هماهنگ شویم و یک سالی چندین کارگاه برگزار کنیم. از همان دفتر ۱۶ آذرِ بیستتاسی بود که کارگاههای «وقتی برای خویش» شکل گرفت که تا به امروز هم ادامه دارد.
![نشست اول وقتی برای خویش با موضوع «چه چیز برات مهمه؟» - ۲۹ آبان ۱۳۹۶](https://walkineden.com/wp-content/uploads/2021/06/2018-03-17-13.12.06.jpg)
اینها مثالهایی از «اولینهای» من است که منجر بهکارهای متفاوت بعدازآن شد که حاصلش اینها بود:
- ۷ سال فعالیت
- ۳ محصول (فیزیکی و دیجیتال)
- ۵۱ کارگاه
- ۴۰۵ شرکتکننده
- ۱۷۵ مقاله
- ۲۷۰ هزار بار بازدید سایت
- ۳۳ ویدیو
- ۹ هزار بار بازدید
- ۱۱ هزار دقیقه (بیش از ۲۵۰ جلسه) جلسهٔ کوچینگ و منتورینگ
امروز برای من زمان لذت بردن از دستاوردهای کاری است که هم برایم بسیار بامعنی است و هم لذتبخش.
ممنون از اینکه همراه من بودی. دوست دارم درصورتیکه فعالیت من باعث آشناییمان شده، از این تجربه برایم بگویی.