«انجام کارِ درست» در مقابل «انجام درست کارها»
چند سال پیش، ویدیویی از سادگورو دیده بودم که در آن تشویق میکرد در هر شرایطی، کارِ درست را انجام دهیم. از آن زمان، توجهم
آنچه دلیل حرکت و تلاشمان میشود و ما را به زندگی بامعنی هدایت میکند.
چند سال پیش، ویدیویی از سادگورو دیده بودم که در آن تشویق میکرد در هر شرایطی، کارِ درست را انجام دهیم. از آن زمان، توجهم
در طول سالها دستاوردهای اجتماعی و پیشرفت علمی و فنّاوری بشر، اتفاق دیگری در دوران صنعتی شدن نیز پیشآمده است. آنهم همرنگی با محیط و سازگاری با استانداردهای اجتماعی است.
حتماً این جملهٔ معروف را شنیدهای که میگوید، «برای دوست داشتن دیگری، باید اول خودت را دوست داشته باشی.» فکر میکنی چرا اینطور است؟ به
اخیراً در فرآیند همکاری در مورد متفاوت با الگوی رفتاری مشابهی در خود روبرو شدم. معمولاً روال تصمیمگیری در من آهسته است و اغلب برای
انسان کمالگراست. به همین دلیل تمایل ندارد در یک نقطه و برای مدت طولانی بماند. اگر هم به دلیلی ماند، نگاهش رو به آینده و
هرچند وقت یکبار، مفهوم «عنصر وجودی» برایم پررنگ میشود. [ میدانم که این واژه انتخاب مناسبی برای مفهوم (Element) نیست و با عنصر طبیعی شخصی،
در روز با روشهای مختلف با یکدیگر در تعاملیم. کار میکنیم، دادوستد داریم و از حال یکدیگر میپرسیم. اندکی خودآگاه و مابقی ناخودآگاه. بخش بزرگی
آماری از میزان خوشحالی و ارتباط آن با پول در ایران نداریم، اما تحقیقی نشان میدهد که پول تا حدی باعث خوشحالی میشود و درآمد بیشتر باعث خوشحالی بیشتر نمیشود.
از پست آخر بیش از یک هفته میگذرد و در این مدت مسیر پیش رویم کمی واضحتر شده است. انگار کمی هوای مهگرفته، آفتابی شده و
روحت از تو جدا نیست، باوجوداینکه ممکن است اینطور به نظر آید. درواقع روحت گوهر حقیقی تو است؛ وجود حقیقی تو. ما در حقیقت سایهای ازآنچه
آیا تابهحال حس حسادت را تجربه کردهای؟ مطمئنم برای همهزمانی پیشآمده است. ممکن است حس مالکیت عاطفی را دوست نداشته باشیم، اما گاهی پیش میآید.
برای همهٔ ما پیشآمده که از کسی ناراحت شویم. میخواهد دوست و فامیل باشد یا همسایه و همکار. حتی از بعضیها در همان دیدار اول
دوستی داشتم که هرگاه او را میدیدم یا تماس میگرفتم، بیمقدمه و قبل از احوالپرسی، از من گلایه میکرد و ناراحت بود که چرا زودتر
قسمت اول این نوشته را بانام «خوشحالی، رضایت و آرامش کجاست؟» بخوانید. در قسمت دوم میخواهم دربارهٔ کارهایی که منجر به خوشحالی و رضایت میشود،
این روزها خوشحالی به آرزویی تبدیلشده که هرچه به سویش میروی، دورتر میشود. دیروز جلسهٔ راهبری داشتم. در تمام صحبتمان که طولانی هم بود، از
«اما اگر درونم را بیشازحد بازکنم آسیب میبینم؟» این جمله یا مشابه آن را در کارگاههایی که با عنوان «نوشتن با دلِ باز» درس میدهم،
در هواپیمایی بودم که برای توقفی کوتاه در حال نشستن در پورت لند بود و به درخشش صورتیرنگ طلوع آفتاب بر کوههای آبی و بنفش
این نوشته توسط نویسندهٔ مهمان، گیلآوا ترقیشعار نوشته شده است. بگذارید برایتان یک ماجرای ساده تعریف کنم. کسی میگفت: «صبح امروز بهقصد محل کارم از
ما در جامعهای زندگی میکنیم که ارزشهایمان را قضاوت میکند. جامعهای که به افراد بیشازحد اجتماعی بها میدهد و به آنهایی که تمایل بهتنهایی دارند،
آیا شما فردی با حساسیت بالا هستید؟ ۱۵ تا ۲۰ درصد مردم دنیا از جمله خود من، از این دسته هستند. درک و شناخت این
آیا تابهحال به روند خوب شدن یک زخم دقت کردهای؟ آیا از بدنت که خود یک معجزه است، شگفتزده شدهای؟ به همهٔ زخمها و ضربهها
دو سال پیش در سن ۲۵ سالگی بازنشسته شدم، بدون اینکه برنامهای برای بازنشستگی داشته باشم. درواقع کارم را رها کردم و قصد پیدا کردن
تنها یک دقیقه وقت بگذار و حداقل یک مورد غیرضروری را در زندگیات مشخص کن و همین امروز آن را بکش. وقتی میگویم «بکش»؛ به رئیس،
برای مدت ۱۲ سال تجربۀ فوقالعادۀ زندگی با مردم هوچول (huichol) را داشتم. یک قبیلۀ بومی که در منطقۀ کوهستانی مکزیک زندگی میکنند. در مدتی که
دیشب شخصی از من پرسید که آیا تنهایی را دوست دارم یا نه؟ جواب دادم: بستگی دارد. گاهی بهترین دوست خود هستم، گاهی بدترین دشمنم.
این مطلب توسط نویسندۀ مهمان، موژان آذر ترجمه و نگارش شده است. روزانه دهها نه بلکه صدها جملۀ قصار (گفتاورد)، داستانهای «زیبا» و گفتههای پندآموز میخوانیم و
هفتۀ گذشته جلسهای برای گفتوگوی عمیق به همکاری موزان و دوستم اِبرو در استانبول برگزار کردیم. برنامه برگرفته از کارگاههای درون گردی و روش راهبری
رابطه مفهوم پیچیدهای است. درواقع ورای مفهوم و بلکه موجود زندهای است. اغلب فکر میکنیم که رابطه را ما ایجاد و کنترل میکنیم ولی اگر بیشتر
این نوشته طولانیتر از همیشه است و موسیقی پیشزمینۀ این بار، به طرز عجیبی بر روی این نوشته مینشیند. اگر به این آلبوم دسترسی دارید،
گزینش طبیعی یا انتخاب طبیعی فرایندی است که در طی نسلهای پیاپی، سبب شیوع آن دسته از صفات ارثی میشود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زادوولد یک
در تولد ۳۴ سالگیام تصمیم گرفتم که هدیهای برای مخاطبان «قدم زدن در باغ عدن» آماده کنم. دریک نظرسنجی از کاربران خواستم که بگویند تمایل به یادگیری چه چیزی
این روزها نکتهای توجهم را بسیار جلب کرده است. تمرکز و سخت گرفتن. در چند گفتوگوی اخیر با دوستان متوجه شدم که از ملایمت صحبت میکنیم و اینکه سخت گرفتن، سخت ایستادن و
توضیح: سعی من در این نوشته ارج نهادن به مقام استادی است. این به معنی فراموش کردن زحمات معلمهای عزیز و دلسوز نیست. چهبسا بسیار
ناپایداری در طبیعت ناپایداریها در طبیعت تماماً پویا هستند و تمایل به بازگشت به حالت اول خوددارند. پس چرا در مورد انسان اینطور نیست؟ انسانی که
همیشه سعی میکنم با کسانی در ارتباط باشم که برای پُرکردن تنهاییم نباشند، بلکه از صحبت و حضور آنها لذت ببرم و همواره تلاش میکنم تا
کمک به خود میبایست مقدمتر از کمک به دیگران باشد. حتی در مواردی که ممکن است آن کمک از بهشت باشد. – موارجی دسایی توضیح:
فرزانه هرروز در سفر است؛ بدون اینکه خانهاش را ترک کند. هرقدر هم که مناظر مقابلش باشکوه باشند، به آرامش او خدشهای وارد نمیشود. –
بارها شده دیدن افرادی یا بهتر بگویم رفتاری از آنها باعث میشود که در محیط راحت نباشم. وقتی که دقیقتر میشوم میبینیم که تمام این
دیروز دوستی رو ملاقات کردم که کمی آشفته بود. بخشی از آشتفتگهاش شخصی و بخش دیگر آن مربوط به روابط اجتماعیاش بود. البته نه آن
ساخته شده با ❤ در تهران، ازمیر و ونکوور
تولید ۱۳۹۳ - ۱۴۰۳